غزل ۲۷۸۳ مولانا
۱ | ای نرفته از دلِ من اَنْدَرآ، شاد آمدی | ای تو شمعِ شب فُروزی، مَرحَبا، شاد آمدی | |
۲ | خانقاهِ روحیان را از تو حُلْو و حَمزها | جانِ جانِ صوفیانی، اَلصَّلا، شاد آمدی | |
۳ | شب چو چَتر و مَهْ چو سُلطان میدَوَد در زیرِ چَتر | وَزْ تو تخت و تاجِ ما و چَترِ ما، شاد آمدی | |
۴ | بیگَهان در پیش کردی روحهایِ پاک را | ای صَحابهیْ عشق را چون مُصطفی، شاد آمدی | |
۵ | ای کِه آن رَحْمَت نِمودی از پِیِ چندین فِراق | مینگُنجَم زین طَرَب در هیچ جا، شاد آمدی | |
۶ | من گُمانها داشتم اَنْدَر وَفایِ لُطفِ تو | لیک در وَهْمَم نیامد این وَفا، شاد آمدی | |
۷ | پَرده داری کُن تو ای شب کان مَهْ اَنْدَر خلوت است | مُطربا پیوند کُن تو پَردهها، شاد آمدی | |
۸ | چون به نَزدِ پَردهدارِ شَمسِ تبریزی رَسی | بِشْنَوی از شش جِهَت کِی خوش لِقا، شاد آمدی |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!