غزل ۲۷۹۷ مولانا

 

۱ تا بِنَسْتانی تو اِنْصاف از جُهودِ خیبری جان به جانان کِی رَسانی؟ دلْ به حضرت کِی بَری؟
۲ جعفرِ طیّاروار ار آب و از گِل کِی رَهی تا نَخَندی اَنْدَر آتش، هَمچو زَرِّ جعفری؟
۳ دل نَبینَد آن کِه باشد جسم و جان را او حِجاب سَر ندارد آن کِه بِنْهَد پا دَرین رَهْ، سَرسَری
۴ تا دو چَشمَت بَسته باشد، اَنْدَرین بازارگاه سَخت اَرْزان می‌فُروشی، لیک اَنْبان می‌خَری

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *