غزل ۲۸۰۲ مولانا
۱ | آخِر ای دِلْبَر تو ما را مینَجویی اندکی؟ | آخِر ای ساقی زِغَم ما را نشویی اندکی؟ | |
۲ | آخِر ای مُطْرب نگویی قِصّهٔ دِلْدارِ ما؟ | گَر نگویی بیش تَر، آخِر بگویی اندکی | |
۳ | گَر بَدی گفتند از من، من نگفتم بَد تو را | این قَدَر گفتم که یارا تَنگ خویی اندکی | |
۴ | در جَمال و حُسن و خوبی، در جهانَت یار نیست | شِکَّرسْتانی وَلیکِن، تُرش رویی اندکی | |
۵ | این غَزَل را بین که خون آلود از خونِ دل است | بویِ خونِ دل بیابی، گَر بِبویی اندکی |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!