غزل ۳۰۳ مولانا

 

۱ مَجْلِسی خوش کُن از آن دو پاره چوب عود را دَرسوز و بَربَط را بِکوب
۲ این نَنالَد تا نکوبی بر رَگَش وان دِگَر در نَفی و در سوزست خوب
۳ مَجْلِسی پُرگرد بر خاشاکِ فکر خیز ای فَرّاشْ فَرشِ جانْ بِروب
۴ تا نسوزی بویْ نَدْهَد آن بَخور تا نکوبی نَفْع نَدْهَد این حُبوب
۵ نَیِّرِ اَعْظَم بدان شُد آفتاب کو در آتشْ خانه دارد بی‌لُغوب
۶ ماه از آن پیک و مُحاسِب می‌شود کو نیاساید زِ سَیْران و رُکوب
۷ عودِ خَلْقانند این پیغَمْبَران تا رَسَدْشان بویِ عَلّامُ الغُیوب
۸ گَر به بو قانِع نه‌یی تو، هم بِسوز تا که مَعْدن گردی ای کانِ عُیوب
۹ چون بِسوزی، پُر شود چَرخ از بَخور چون بِسوزد دل، رَسَد وَحْیُ القُلوب
۱۰ حَد ندارد این سُخَن، کوتاه کُن گر چه جانِ گُلْسِتان آمد جَنوب
۱۱ صاحِبَ الْعُودَیْنِ لا تُهْمِلْهُما حَرِّقَنْ ذا حَرِّکَنْ ذا لِلْکُرُوب
۱۲ مَنْ یَلِجْ بین السکاری لا یفق مَنْ یَذُقْ مِنْ راحِ رُوْح لا یَتُوب
۱۳ اِغْتَنِمْ بِالرّاحِ عَجِّلْ وَ اسْتعِدَ مِنْ خُمارِ دُونَهُ شَقُّ الجُیوب
۱۴ اَیْنَ تَنْجو؟ اِنَّ سُلْطانَ الهَوی جاذِبُ العُشّاقَ، جَبّارُ طَلُوب

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *