غزل ۳۲۳ مولانا

 

۱ آن نَفَسی که باخودی، یارْ چو خار آیَدَت وان نَفَسی که بی‌خودی، یارْ چه کار آیَدَت
۲ آن نَفَسی که باخودی، خودْ تو شکارِ پَشِّه‌ای وان نَفَسی که بی‌خودی، پیلْ شکار آیَدَت
۳ آن نَفَسی که باخودی، بستۀ ابرِ غُصّه‌ای وان نَفَسی که بی‌خودی، مَهْ به کنار آیَدَت
۴ آن نَفَسی که باخودی، یارْ کِناره می‌کُند وان نَفَسی که بی‌خودی، باده یار آیَدَت
۵ آن نَفَسی که باخودی، هَمچو خَزان فَسُرده‌ای وان نَفَسی که بی‌خودی، دِیْ چو بهار آیَدَت
۶ جُملۀ بی‌قَراریَت از طَلبِ قَرارِ توست طالِبِ بی‌قَرار شو، تا که قَرار آیَدَت
۷ جُملۀ ناگُوارِشَت از طَلَبِ گوارش است ترک گوارش اَر کُنی، زَهرْ گُوار آیَدَت
۸ جُملۀ بی‌مُراَدیت از طَلَبِ مُرادِ توست وَرْ نَه همه مُرادها، هَمچو نِثار آیَدَت
۹ عاشقِ جورِ یار شو، عاشقِ مِهرِ یار نی تا که نِگارِ نازگَر، عاشقِ زار آیَدَت
۱۰ خُسروِ شرقْ شَمسِ دین، از تبریز چون رَسَد از مَهْ و از سِتاره‌ها وَاللّه عار آیَدَت

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

#سینا_سرلک    دانلود فایل

3 پاسخ
  1. خورشید
    خورشید گفته:

    🌞

    جُمله بی‌قَراریَت از طَلبِ قَرارِ توست
    طالِبِ بی‌قَرار شو، تا که قَرار آیَدَت

    #غزل ۳۲۳ مولانا
    🧘🏻‍♀🧘🏻🧘🏻‍♂

    ☆ ریشه تمام آشفتگی‌های تو در این است که خواهان ثبات در زندگی هستی. مثلا: جوانی، دارائی، خوشبختی، دوستان و خانواده‌، سلامتی، موقعیت اجتماعی و …. در صورتی‌که در دنیا همه چیز در حال دگرگونی است. اگر پذیرای هر آن‌چه اتفاق می‌افتد باشی و مقاومت نکنی، آرامش خواهی داشت.

    پاسخ
  2. مهدی
    مهدی گفته:

    جُمله بی‌مُراَدیت از طَلَبِ مُرادِ توست وَرْ نَه همه مُرادها، هَمچو نِثار آیَدَت

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *