غزل ۴۰۴ مولانا

 

۱ هَله ای آن کِه بِخوردی سَحَری باده، که نوشَت هَله پیش آ که بگویم سُخَنِ رازْ به گوشَت
۲ میِ روح آمد نادر، رو از آن هم بِچَش آخِر که به یک جُرعه بِپَرَّد همه طَرّاری و هوشَت
۳ چو ازین هوش بِرَستی، به مُساقات و به مَستی دَهَدَت صد هُشِ دیگر، کَرَمِ باده فروشَت
۴ چو در اسرار دَرآیی، کُنَدَت روحْ سَقایی به فَلَک غُلْغُله اُفْتَد، زِ هیاهوی و خُروشَت
۵ بِسِتان بادۀ دیگر، جُز ازان اَحْمَر و اَصْفَر کُنَدَت خواجۀ مَعنی، بِرهانَد زِ نُقوشَت
۶ دَهَد آن کانِ مَلاحَت، قَدَحی وَقتِ صَباحَت بِهْ ازان صد قَدَحِ میْ، که بِخوردی شبِ دوشَت
۷ تو اگر هایْ نگوییّ و اگر هویْ نگویی همه اَمْوات و جَمادات بِجوشَند زِ جوشَت
۸ چو در آن حَلْقه بِگُنجی، زَبَرِ مَعدن و گَنجی هَوَسِ کَسْب بِیُفتَد زِ دلِ مَکْسَبه کوشَت
۹ تو کِه از شرِّ اَعادی، به دو صد چاه فُتادی بِرَهانید به آخِر، کَرَمِ مَظْلَمه پوشَت
۱۰ همه آهنگِ لِقا کُن، خَمُش و صید رَها کُن به خَموشیْت مُیَسَّر شود این صیدِ وُحوشَت
۱۱ تو دَهان را چو بِبَندی، خَمُشی را بِپَسَندی کَشِش و جَذْبِ نَدیمان، نگُذارَند خَموشَت

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *