غزل ۴۲۵ مولانا

 

۱ عاشقان را جُست و جو از خویش نیست در جهانْ جوینده جُز او بیش نیست
۲ این جهان و آن جهانْ یک گوهر است در حقیقتْ کُفر و دین و کیش نیست
۳ ای دَمَت عیسی دم از دوری مَزَن من غُلامِ آن کِه دوراَنْدیش نیست
۴ گَر بگویی پس رَوَم نی پس مَرو وَرْ بگویی پیش نی رَه پیش نیست
۵ دست بُگْشا دامَنِ خود را بگیر مَرهَمِ این ریشْ جُز این ریش نیست
۶ جُزوِ درویشند جُمله نیک و بَد هر کِه نَبْوَد او چُنین درویش نیست
۷ هر کِه از جا رفت جایِ او دل ست همچو دلْ اَنْدَر جهانْ جاییش نیست

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

1 پاسخ

تعقیب

  1. […] خَلقانِ عالَم همه اجزای اوی‌اند و او کُلّ است. شعر جُزوِ درویش‌اند جُمله نیک و بد وَر نباشد این چنین، درویش نیست [۲] اکنون چون او را دیدی […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *