غزل ۴۲۷ مولانا

 

۱ در دل و جانْ خانه کردی عاقِبَت هر دو را دیوانه کردی عاقِبَت
۲ آمدی کآتَش دَرین عالَم زَنی وانَگشتی تا نکردی عاقِبَت
۳ ای زِ عشقَت عالَمی ویران شُده قَصدِ این ویرانه کردی عاقِبَت
۴ من تو را مشغول می‌کردم دِلا یادِ آن افسانه کردی عاقبت
۵ عشق را بی‌خویش بُردی در حَرَم عقلْ را بیگانه کردی عاقبت
۶ یا رَسولَ اللّهْ سُتونِ صَبر را اُسْتُن حَنّانه کردی عاقِبَت
۷ شمعِ عالَم بود لُطْفِ چاره‌گَر شمع را پَروانه کردی عاقِبَت
۸ یک سَرَم این سوست یک سَر سویِ تو دوسَرَم چون شانه کردی عاقِبَت
۹ دانهٔ بیچاره بودم زیرِ خاک دانه را دُردانه کردی عاقِبَت
۱۰ دانه‌ای را باغ و بُستان ساختی خاکْ را کاشانه کردی عاقِبَت
۱۱ ای دلِ مَجنون و از مَجنون بَتَر مَردی و مَردانه کردی عاقِبَت
۱۲ کاسهٔ سَر از تو پُر از تو تَهی کاسه را پیمانه کردی عاقِبَت
۱۳ جانِ جانْدارانِ سَرکَش را به عِلم عاشقِ جانانه کردی عاقبَت
۱۴ شَمسِ تبریزی که مَر هر ذَرّه را روشن و فَرزانه کردی عاقِبَت

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش        دانلود فایل

#محمدرضا_شجریان      دانلود فایل

#شهریار       دانلود فایل

#سالار_عقیلی       دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *