غزل ۴۵۵ مولانا

 

۱ آن روح را که عشقِ حقیقی شِعار نیست نابوده بِهْ که بودنِ او غیرِ عار نیست
۲ در عشقْ باش مَست که عشق است هرچه هست بی‌کار و بارِ عشقْ بَرِ دوست بار نیست
۳ گویند عشق چیست؟ بگو تَرکِ اختیار هر کو زِ اختیار نَرَست اختیار نیست
۴ عاشق شَهَنْشَهی‌ست دو عالَم بَرو نِثار هیچ اِلْتِفاتِ شاه به سویِ نِثار نیست
۵ عشق است و عاشق است که باقی‌ست تا اَبَد دل بر جُزین مَنِه که به جُز مُسْتَعار نیست
۶ تا کِی کِنار گیری معشوقِ مُرده را؟ جان را کِنار گیر که او را کِنار نیست
۷ آن کَزْ بهار زاد بِمیرَد گَهِ خَزان گُلْزارِ عشق را مَدَد از نوبَهار نیست
۸ آن گُل که از بهار بُوَد خارْ یارِ اوست وانْ مِیْ که از عَصیر بُوَد بی‌خُمار نیست
۹ نَظّاره‌گو مَباش دَرین راه و مُنْتَظِر وَاللهْ که هیچ مرگ بَتَر زِ انْتِظار نیست
۱۰ بر نَقدِ قَلْب زنْ تو اگر قَلْب نیستی این نُکته گوش کُن اَگَرَت گوشوار نیست
۱۱ بر اسپِ تَن مَلَرز سَبُک‌تر پیاده شو پَرَّش دَهَد خدایْ که بر تَن سوار نیست
۱۲ اندیشه را رَها کُن و دل‌ساده شو تمام چون رویِ آیِنِه که به نَقْش و نِگار نیست
۱۳ چون ساده شُد زِ نَقْش، همه نَقْش‌ها دَروست آن ساده‌رو زِ رویِ کسی شَرمسار نیست
۱۴ از عیبْ ساده خواهی خود را؟ دَرو نِگَر کو را زِ راست گویی شَرم و حَذار نیست
۱۵ چون رویِ آهنینْ زِ صَفا این هُنر بیافت تا رویِ دل چه یابد کو را غُبار نیست
۱۶ گویم چه یابَد او؟ نه نگویم خَمُش بِهْ است تا دِلْسِتان نگوید کو رازدار نیست

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

#sonnet_translation
#John_Arberry
Rumi quotes, Rumi sonnet, Rumi words, Rumi Poetry

۱- That spirit which wears not true love as a garment is better not to have been; its being is nothing but a disgrace.
۲- Be drunk in love, for love is all that exists; without the commerce of love there is no admittance to the Beloved.
۳- They say, “What is love?” Say, “The abandonment of free will.” He who has not escaped out of free will, no free will has he.
۴- The lover is an emperor; the two worlds are scattered over him, the king pays no heed to the scattering.
۵- Love it is and the lover that remain till all eternity; set not your heart on aught but this, for it is merely borrowed.
۶- How long will you embrace a dead beloved? Embrace the soul which naught embraces.
۷- What was born of spring dies in the season of autumn; love’s rosebower receives no replenishment from spring.
۸- The rose that comes of spring, the thorn is its companion; the wine that comes of pressed grapes is not exempt from crop-sickness.
۹- Be not an expectant spectator on this path; for by Allah, there is no death worse than expectancy.
۱۰- Set your heart on the true coin, if you are not counterfeit; give ear to this subtlecy, if you lack an earring.
۱۱- Tremble not on the body’s steed; fare lighter afoot; God gives wings to him who rides not on the body.
۱۲- Let go care and become wholly clear of heart, like the face of a mirror without image and picture.
۱۳- When it has become clear of images, all images are contained in it; that clear-faced one is not ashamed of any man’s face.
۱۴- Would you have your self clear of blemish? Gaze upon Him, for He is not ashamed or afraid of the truth.
۱۵- Since the steely face gained this skill from purity, what shall the heart’s face, which is without dust, discover?
۱۶- I said, “What shall it discover?” No, I will not say; silence is better, lest the heart-ravisher should say, “He cannot keep a secrec.”
7 پاسخ
  1. اميد
    اميد گفته:

    سلام به شما عزيزان
    ميشه لطفا معني اين بيت رو بفرماييد؟ ممنون
    نَظّاره گو مَباش دَرین راه و مُنْتَظِر
    وَاللهْ که هیچ مرگ بَتَر زِ انْتِظار نیست

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      درود بر شما. احتمالا می فرمایند که: به او بگو در این راه منتظر نباشه، به خدا که هیچ مرگی بدتر از انتظار نیست.

      پاسخ
      • محسن ق
        محسن ق گفته:

        در راه سلوک عشق، باید انسان شخصا قدم بگذارد و دردهای این راه را هر کسی باید شخصا احساس کند و بکشد. به عشق رسیدن کاریست که هر شخص، خودش باید متعهد ان بشود، و اگر کسی منتظر کسی باشد که او را به عشق برساند و با عشق اشناکند، این دل مردگی و عین مرگ بر اثر انتظار می باشد

        پاسخ
        • ه.ا
          ه.ا گفته:

          سلام و خداقوت🌻
          در بیت ۱۱ مصرع اول لطفا “سبک تر” را به سبک‌‌تر تصحیح بفرمایید.

          پاسخ
      • سعید
        سعید گفته:

        حق(عصمت) ::
        آزاد(میر غلام‌علی): شاهد(شهیدی) ِعدل بر جبین(نه! صورت) باشد .

        پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *