غزل ۶۱۱ مولانا
۱ | ای خُفته شبِ تیره هنگامِ دُعا آمد | وِیْ نَفْسِ جَفاپیشه هنگامِ وَفا آمد | |
۲ | بِنْگَر به سویِ روزَن بُگْشایْ دَرِ توبه | پَرداخته کُن خانه هین نوبَتِ ما آمد | |
۳ | از جُرم و جَفاجویی چون دست نمیشویی؟ | بر رویْ بِزَن آبی میقاتِ صَلا آمد | |
۴ | زین قبله به یاد آری چون رو به لَحَد آری | سودَت نکُند حَسرت آن گَهْ که قَضا آمد | |
۵ | زین قبله بِجو نوری تا شمعِ لَحَد باشد | آن نور شود گُلْشَن چون نورِ خدا آمد |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!