غزل ۱۴۱ مولانا
۱ | جُمله یارانِ تو سَنگَنْد و تویی مرجَان چرا؟ | آسْمان با جُملِگانْ جسم است و با تو جان چرا؟ | |
۲ | چون تو آیی جُزوْ جُزوَم جُمله دَسْتَک میزنند | چون تو رَفتی جُمله افتادند در اَفْغان چرا؟ | |
۳ | با خیالت جُزوْ جُزوَم میشود خَندان لَبی | میشود با دشمنِ تو مو به مو دندان چرا؟ | |
۴ | بیخَط و بیخالِ تو این عقلْ اُمّی میبُوَد | چون بِبینَد آن خَطَت را میشود خَطْخوان چرا؟ | |
۵ | تَن هَمیگوید به جان پَرهیز کُن از عشقِ او | جانْش میگوید حَذَر از چَشمهی حیوان چرا؟ | |
۶ | رویِ تو پیغامبرِ خوبیّ و حُسنِ ایزد است | جان به تو ایمان نیارَد با چُنین بُرهان چرا؟ | |
۷ | کو یکی بُرهان که آن از رویِ تو روشنتَر است؟ | کَف نَبُرَّد کُفرها زین یوسُفِ کَنْعان چرا؟ | |
۸ | هر کجا تُخمی بِکاری آن بِرویَد عاقِبَت | بَرنَرویَد هیچ از شَهْ دانهی احسان چرا؟ | |
۹ | هر کجا ویران بُوَد آن جا امیدِ گنج هست | گنجِ حَق را مینَجویی در دلِ ویران چرا؟ | |
۱۰ | بیتَرازو هیچ بازاری ندیدم در جهان | جُمله موزونَنْد عالَم نَبْوَدَش میزان چرا | |
۱۱ | گیرم این خَربَندگان خود بارِ سَرگین میکَشَند | این سواران باز میمانند از میدان چرا؟ | |
۱۲ | هر تَرانه اوَّلی دارد دِلا و آخِری | بَس کُن آخِر این ترانه نیستَش پایان چرا؟ |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!