غزل ۱۶۲ مولانا
۱ | تو مرا جان و جهانی، چه کُنم جان و جهان را؟ | تو مرا گنجِ رَوانی، چه کُنم سود و زیان را؟ |
۲ | نَفَسی یارِ شرابَم، نَفَسی یارِ کَبابَم | چو درین دورْ خَرابَم، چه کُنم دورِ زمان را؟ |
۳ | زِ همه خَلْق رَمیدَم، زِ همه بازرَهیدَم | نه نَهانَم نه پدیدم، چه کُنم کَوْن و مکان را؟ |
۴ | زِ وصالِ تو خُمارَم، سَرِ مَخلوق ندارم | چو تو را صید و شکارم، چه کُنم تیر و کَمان را؟ |
۵ | چو من اَندَر تَکِ جویَم، چه رَوَم آب چه جویَم؟ | چه توان گفت؟ چه گویم؟ صِفَتْ این جویِ رَوان را؟ |
۶ | چو نَهادم سَرِ هستی، چه کَشَم بارِ کُهی را؟ | چو مرا گُرگْ شَبان شد، چه کَشَم نازِ شَبان را؟ |
۷ | چه خوشی عشق چه مَستی، چو قَدَح بر کَفِ دَستی | خُنُک آنجا که نِشَستی، خُنُک آن دیدهٔ جان را |
۸ | زِ تو هر ذَرّه جهانی، زِ تو هر قطره چو جانی | چو زِ تو یافت نشانی، چه کُند نام و نشان را؟ |
۹ | جِهتِ گوهرِ فایِق، به تَکِ بَحرِ حقایِق | چو به سَر باید رَفتن، چه کُنم پایِ دَوان را؟ |
۱۰ | به سِلاحِ اَحَدی تو، رَهِ ما را بِزَدی تو | همه رَختَم سِتَدی تو، چه دَهَم باجسِتان را؟ |
۱۱ | زِ شُعاعِ مَهِ تابان، زِ خَمِ طـُرّهٔ پیچان | دلِ من شُد سَبُک ای جان، بِدِه آن رَطْلِ گِران را |
۱۲ | مَنِگَر رنج و بَلا را، بِنِگَر عشق و وَلا را | مَنِگَر جور و جَفا را بِنِگَر صد نِگَران را |
۱۳ | غَم را لُطْف لَقَب کُن، زِ غَم و دَرد طَرَب کُن | هم ازین خوب طَلَب کُن، فَرَج و اَمن و اَمان را |
۱۴ | بِطَلَب اَمن و اَمان را، بِگُزین گوشهگِران را | بِشِنو راهدِهان را، مَگُشا راهِ دَهان را |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
سلام و خداقوت✨️🌻
در مصرع اول بیت ۶، خوانش دکتر سروش “کَهی” هست و اینجا “کُهی” .
در بیت آخر “گوشه گَران” یا “گوشه گِران”؟
درود به شما. به نظر کُهی صحیحتر است. همچنین گوشهگِران ظاهراً به معنی گوشهگیران است و منظور این است که گوشهگیری انتخاب کن که در آن امنیت است. موفق باشید.
میفرمایند وقتی که کل جهان هستی رو به دور آنداختم چرا باید باز منت یه کاه رو بکشم، اگه کوه باشه که خوب خیلی زیاده و ارزشمنده، در مقابل ارزشمندی جهان هستی باید یه چیز بیارزشی آورده شده باشه نه یه چیز ارزشمند و بزرگ مثل کوه
یا سلام ممنون اگه تفسیر هم میکردید عالی بود
عجیبه که گوشه گَران را نیز گوشهگِران نوشتین، میفرمایند اگر امن و راحت میخواهی عزلت نشینی را اختیار کن و دست از هیاهو بردار، گوشهگَر داریم اما گوشهگِر نداریم
سلام بر شما عزیز
نظر جناب شرفی دقیق و موشکافانه است هرچند بسطِ سخن نداده اند. گِران صحیح و بلامانع است چرا که به معنی گِرَویدن گرفته اند و گوشه گِران درست است. کسانی را به صحبت و مصاحبت بگزین که گِرایش به گوشه نشینی دارند و قیل وقالِ ِ فکربنیان بیهوده ندارند. ( البته عزلت بمعنی فانکشنال و صحیح مدّ نطر است والّا زنده گی فقط در ارتباط، معنی دارست. گوشه گیری به معنی فرار از “آنچه هست” ( واقعیت) ، از ترفندهایِ من هایِ هویّتِ فکری ست.
مضافا می توان گفت یا نوشت : گوشه گَران. آنوقت بمعنی مبالغه در گوشیه گری ست یعنی کسی که پیشه اش گوشه گَری ست. ( مثلِ کارگَر، روایتگَر).
البته بنطر این راقم اگر گوشه گِران را از هم جدا کنیم باز مصرع مزبور با معنی ست. یعنی تاکیدی ست گِران و سخت و جدی بر عزلت. بعبارتی یعنی گوشه نشینی را گِران قدر و جدّی و با ارزش بدان.
با تشکر از مدیر محترم سایت و تک تکِ عزیزانِ دارایِ طلب.
🙏⚘
اصلاحیه؛ جناب اشرفی