غزل ۱۶۴۳ مولانا

 

۱ چند خُسپیم صَبوح است صَلا بَرخیزیم آبِ رَحْمَت بِسِتانیم و بر آتش ریزیم
۲ آن کُمَیْتِ عربی را که فَلَک پیمایَست وَقِت زین است و لِگام است، چرا نَنْگیزیم؟
۳ خوش بِرانیم سویِ بیشَهٔ شیرانِ سیاه شیرگیرانه زِ شیرانِ سِیَه نَگْریزیم
۴ دَرِ زَنَدانِ جهان را به شُجاعَت بِکَنیم شِحْنهٔ عشق چو با ماست، زِ کِه پَرهیزیم؟
۵ زَنگیانِ شبِ غَم را همه سَر بَرداریم زنگ و رومی چه بُوَد چون به وَغا بِسْتیزیم؟
۶ قَدَحِ باده نسازیم جُز از کاسهٔ سَر گِردِ هر دیگ نگردیم، نه ما کَفْلیزیم
۷ زآخِر ثَوْر بِرانیم سویِ بُرجِ اَسَد چو اَسَد هست، چه با گَلِّهٔ گاو آمیزیم؟
۸ اَنْدَرین مَنْزِلْ هر دَمْ حَشَری گاو آرَد چاره نَبْوَد زِ سَرِ خَر چو دَرین پالیزیم
۹ موجِ دریایِ حَقایق که زَنَد بر کُهِ قاف زان زِ ما جوش بَرآوَرْد که ما کاریزیم
۱۰ بَدْرْ ما راست، اگرچه چو هِلالیم نِزار صَدْرْ ما راست، اگرچه که دَرین دِهْلیزیم
۱۱ گُلْرُخان رویْ نِمایَند چو رو بِنْماییم که بهاریم در آن باغ، نه ما پاییزیم
۱۲ وَزْ سَرِ ناز بگوییم چه چیزید شما سَجده آرَنْد که ما پیشِ شما ناچیزیم
۱۳ گُلْ‌عِذاریم ولی پیشِ رُخِ خوبِ شما رویِ ناشُسته و آلوده و بی‌تَمییزیم
۱۴ آهوانِ تَبَتی بَهرِ چَرا آمده‌اند زان‌که امروز همه مُشک و عَبِر می‌بیزیم
۱۵ چون دَهَد جامِ صَفا بر همه ایثار کنیم وَرْ زَنَد سیخِ بَلا، هَمچو خَران نَسْکیزیم
۱۶ تابِ خورشیدِ اَزَل بر سَرِ ما می‌تابَد می‌زَنَد بر سَرِ ما تیز، از آن سَرتیزیم
۱۷ طالِعِ شَمس چو ما راست، چه باشد اَخْتَر؟ روز و شب در نَظَرِ شَمسِ حَقِ تبریزیم

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

1 پاسخ
  1. میم کاف
    میم کاف گفته:

    با سلام لطفاً در بیت ۸ اشتباه تایپ “اره” را اصلاح فرمایند به “چاره” :
    اَنْدَرین مَنْزِلْ هر دَمْ حَشَری گاو آرَد
    چاره نَبْوَد زِ سَرِ خَر چو دَرین پالیزیم

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *