غزل ۲۲۹۰ مولانا
۱ | کجا شُد عَهد و پیمانی که کردی دوش با بَنده؟ | که بادا عَهد و بَدعَهدیّ و حُسْنَت، هر سه پاینده | |
۲ | زِبَدعَهدی چه غَم دارد شَهَنْشاهی که بِرْبایَد | جهانی را به یک غَمْزه، قِرانی را به یک خنده؟ | |
۳ | بِخواه ای دل، چه میخواهی؟ عَطا نَقْد است و شَهْ حاضر | که آن مَهْرو نفرماید که رو تا سالِ آینده | |
۴ | به جانِ شَهْ که نشنیدم زِنَقْدش وَعدهٔ فردا | شنیدی نورِ رُخ نَسیه زِ قُرصِ ماهِ تابَنده؟ | |
۵ | کجا شُد آن عِنایَتها؟ کجا شُد آن حِکایَتها؟ | کجا شُد آن گُشایشها؟ کجا شُد آن گُشاینده؟ | |
۶ | همه با ماست، چه با ما؟ که خود ماییم سَرتاسَر | مَثَل گشتهست در عالَم که جویندهست یابَنده | |
۷ | چه جایِ ما؟ که ما مُردیم زیرِ پایِ عشقِ او | غَلَط گفتم، کجا میرَد کسی کو شُد بِدو زنده؟ | |
۸ | خیالِ شَهْ خُرامان شُد، کُلوخ و سنگْ با جان شُد | درختِ خُشکْ خندان شُد، سَتَروَن گشت زاینده | |
۹ | خیالش چون چُنین باشد، جَمالَش بین که چون باشد | جَمالَش مینِمایَد در خیالِ نانماینده | |
۱۰ | خیالَشْ نورِ خورشیدی که اَنْدَر جانها اُفْتَد | جَمالَشْ قُرصِ خورشیدی به چارُم چَرخْ تازنده | |
۱۱ | نَمَک را در طَعام آن کَس شِناسَد در گَهِ خوردن | که تنها خورده است آن را و یا بودهست سایَنده | |
۱۲ | عَجایب غیر و لاغیری که معشوق است با عاشق | وِصالِ بوألْعَجَب دارد زُدوده با زدایَنده |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!