غزل ۳۰۷ مولانا

 

۱ کارِ همه مُحبّان، هَمچون زَراست امشب جانِ همه حَسودان کور و کَراست امشب
۲ دریایِ حُسنِ ایزد، چون موج می‌خُرامَد خاکِ رَه از قُدومَش، چون عَنْبَراست امشب
۳ دایم خوشیم با وِیْ، امّا به فَضْلِ یَزدان ما دیگریم امشب، او دیگراست امشب
۴ امشب مَخُسب ای دل، می‌ران به سویِ مَنْزِل کان ناظِرِ نَهانی، بر مَنْظَراست امشب
۵ پَهْلو مَنِه، که یاری پَهلویِ توست، آری بَرگیر سَر که این سَر خوش زان سَراست امشب
۶ چون دَستگیر آمد، امشب بِگیر دستی رَقصی، که شاخِ دولتْ سَبز و تَراست امشب
۷ وَاللّهْ که خوابْ امشب بر من حَرام باشد کین جانْ چو مُرغِ آبی، در کوثَراست امشب

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش       دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *