غزل ۳۳۷ مولانا
۱ | بِبَستی چَشمْ یعنی وَقتِ خواب است | نه خواب است آن، حَریفان را جواب است | |
۲ | تو میدانی که ما چندان نَپاییم | وَلیکِن چَشمِ مَستَت را شِتاب است | |
۳ | جَفا میکُن، جَفایَت جُمله لُطف است | خَطا میکُن، خَطایِ تو صَواب است | |
۴ | تو چَشمِ آتشین در خواب میکُن | که ما را چَشم و دلْ باریْ کَباب است | |
۵ | بَسی سَرها رُبوده چَشمِ ساقی | به شمشیری که آن یک قطره آبست | |
۶ | یکی گوید که این از عشقِ ساقی است | یکی گوید که این فِعْلِ شراب است | |
۷ | میْ و ساقی چه باشد؟ نیست جُز حَق | خدا داند که این عشق از چه باب است |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
☀️🌻