مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۱۷۰- افتادنِ رِکابْدارْ هر باری پیشِ امیرُالْمؤمنین علی کَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ که ای امیرُالْمؤمنین مرا بِکُش و ازین قَضا بِرَهان

 

۳۹۵۲ باز آمد کِی علی زودَم بِکُش تا نَبینَم آن دَم و وَقتِ تُرُش
۳۹۵۳ من حَلالَت می‌کُنم، خونم بِریز تا نَبینَد چَشم من آن رَسْتخیز
۳۹۵۴ گفتم اَرْ هر ذَرّه‌یی خونی شود خَنْجَر اَنْدر کَفَّ به قَصدِ تو رَوَد
۳۹۵۵ یک سَرِ مو از تو نَتْوانَد بُرید چون قَلَم بر تو چُنان خَطّی کَشید
۳۹۵۶ لیکْ بی‌غَم شو، شَفیعِ تو مَنَم خواجهٔ روحَم، نه مَمْلوکِ تَنَم
۳۹۵۷ پیشِ من این تَن ندارد قیمتی بی تَنِ خویشَم فَتی اِبْنُ الْفَتی
۳۹۵۸ خَنجَر و شمشیر شُد رَیْحانِ من مرگِ من شُد بَزْم و نَرگِسْتانِ من
۳۹۵۹ آن کِه او تَن را بِدین سان پِیْ کُند حِرصِ میریّ و خِلافَت کِی کُند؟
۳۹۶۰ زان به ظاهر کو شَد اَنْدر جاه و حُکْم تا امیران را نِمایَد راه و حُکْم
۳۹۶۱ تا امیری را دَهَد جانی دِگَر تا دَهَد نَخْلِ خِلافَت را ثَمَر

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *