مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۱۷۱ – بیانِ آن که فَتحْ طَلَبیدنِ مُصْطَفی صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ مکّه را و غیرِ مکّه را جِهَتِ دوستیِ مُلْکِ دنیا نبود، چون فرموده است الدُّنیا جِیْفَةٌ، بلکه به اَمْر بود

 

۳۹۶۲ جَهدِ پیغامبر به فَتحِ مکّه هم کِی بُوَد در حُبِّ دنیا مُتَّهَم؟
۳۹۶۳ آن کِه او از مَخْزَنِ هفت آسْمان چَشم و دل بَر بَستْ روزِ اِمْتِحان
۳۹۶۴ از پِیِ نَظّارهٔ او حور و جان پُر شُده آفاقِ هر هفت آسْمان
۳۹۶۵ خویشتن آراسته از بَهرِ او خود وِرا پَروایِ غیرِ دوست کو؟
۳۹۶۶ آن چُنان پُر گشته از اِجْلالِ حَق که دَرو هم رَهْ نَیابَد آلِ حَق
۳۹۶۷ لا یَسَعْ فینا نَبیٌ مُرْسَلُ وَالْمَلَکْ وَ الرّوحُ اَیْضًا فاعْقِلوا
۳۹۶۸ گفت ما زاغیم، هَمچون زاغْ نه مَستِ صَبّاغیم، مَستِ باغْ نه
۳۹۶۹ چون که مَخْزَن‌هایِ اَفْلاک و عُقول چون خَسی آمد بَرِ چَشمِ رَسول
۳۹۷۰ پس چه باشد مکّه و شام و عِراق که نِمایَد او نَبَرد و اِشْتیاق؟
۳۹۷۱ آن گُمان بر وِیْ ضَمیرِ بَد کُند کو قیاس از جَهْل و حِرصِ خَود کُند
۳۹۷۲ آبگینه‌یْ زَرد چون سازی نِقاب زَرد بینی جُمله نورِ آفتاب
۳۹۷۳ بِشْکَن آن شیشه‌یْ کَبود و زَرد را تا شِناسی گَرد را و مَرد را
۳۹۷۴ گِرْدِ فارِسْ گَرد سَر اَفْراشته گَرد را تو مَردِ حَقْ پِنْداشته
۳۹۷۵ گَرد دید اِبْلیس و گفت این فَرعِ طین چون فَزایَد بر منِ آتش‌جَبین؟
۳۹۷۶ تا تو می‌بینی عزیزان را بَشَر دان که میراثِ بِلیس است آن نَظَر
۳۹۷۷ گَر نه فرزندِ بِلیسی ای عَنید پَسْ به تو میراثِ آن سگ چون رَسید؟
۳۹۷۸ من نِیَم سگْ شیرِ حَقَّم، حَق‌پَرَست شیرِ حَق آن است کَزْ صورت بِرَست
۳۹۷۹ شیرِ دنیا جویَد اِشْکاریّ و بَرگ شیرِ مَوْلی جویَد آزادیّ و مرگ
۳۹۸۰ چون که اَنْدر مرگْ بینَد صد وجود هَمچو پَروانه بِسوزانَد وجود
۳۹۸۱ شُد هوایِ مرگْ طَوْقِ صادقان که جُهودان را بُد این دَمْ اِمْتِحان
۳۹۸۲ در نُبی فَرمود کِی قومِ یَهود صادقان را مرگ باشد گنج و سود
۳۹۸۳ هم‌چُنان که آرزویِ سود هست آرزویِ مرگ بُردن زان بِهْ است
۳۹۸۴ ای جُهودان بَهرِ ناموسِ کَسان بُگْذرانید این تَمَنّا بر زبان
۳۹۸۵ یک جُهودی این قَدَر زَهره نداشت چون مُحَمَّد این عَلَم را بَر فَراشت
۳۹۸۶ گفت اگر رانید این را بر زبان یک یَهودی خود نَمانَد در جهان
۳۹۸۷ پس یَهودان مال بُردند و خَراج که مَکُن رُسوا تو ما را ای سِراج
۳۹۸۸ این سُخَن را نیست پایانی پَدید دستْ با من دِهْ چو چَشمَت دوست دید

#دکلمه_مثنوی

2 پاسخ

تعقیب

  1. […] (دفتر اوّل بخش ۱۷۱ بیت ۳۹۶۷) و (دفتر چهارم بخش ۱۱۳ بیت ۲۹۵۹) و مؤلف اللؤلؤ المرصوع در ذیل این حدیث گوید: ((یذکره الصوفیّة کثیراً و لم ارمن نبّه علیه و معناه صحیح و فیه ایماءُ الی مقام الاستغراق باللقاءِ المعبّر عنه بالمحو والفناء)) اللؤلؤ المرصوع، طبع مصر، ص ۶۶٫ […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *