احادیث و قصص مثنوی مولانا – دفتر دوم – شمارۀ ۳۶۱ تا ۳۷۰ – (بیت ۳۰۵۲ تا ۳۳۱۷)
۳۶۱-
تا در افتاده است و او شد پند تو
مبتنی است بر مفاد روایت:
السعید من وعظ بغیره.
که مستند آن در ذیل شمارۀ [۲۳۰] مذکور است.
*****
۳۶۲-
آخرین قرنها پیش از قرون
در حدیث است آخِرونَ السَّابِقون
حدیث ذیل مقصود است:
نحن الآخرون السابقون یوم القیامة بید انهم اوتوا الکتاب من قبلنا و اوتیناه من بعدهم و هذا یومهم الذی فرض علیهم فاختلفوا فیه فهدانا الله له فهم لنا فیه تبع فالیهود غدا والنصارى بعد غد.[۱]
“روز قیامت ما که آخرین امت هستیم، اولین امت میشویم. گرچه امتهای دیگری (مانند یهود و مسیحیت و…) در کتاب و وحی بر ما مقدم بودند و ما بعد از آنان صاحب کتاب و وحی شدیم. علتش این است که هرچند عقیدۀ به این روز (قیامت) بر آنان واجب شده بود اما آنان نپذیرفتند و اختلاف کردند. ولی خداوند ما را به چنین عقیدهای هدایت کرد. بنابراین دیگران تابع ما شدند. امت یهود پس از ما هستند و امت عیسی پس از یهود.”
[نیز مراجعه شود به ردیف ۵۷۳]
*****
۳۶۳-
کودکی در پیش تابوت پدر
زار مینالید و بر میکوفت سر
مأخذ آن حکایتی است که در اغانی، تألیف ابوالفرج اصفهانی، طبع بولاق، جلد ۱۵، ص ۳۷ و در محاضرات راغب، جلد ۱، ص ۳۱۴، و در المحاسن والمساوى، تألیف ابراهیم بن محمد بیهقی، طبع مصر، جلد دوم، صفحۀ ۲۳۱ نقل شده است و ما آن را به نقل از کتاب اغانی در اینجا میآوریم:
قال (ابن دراج الطفیلی) مرت بی جنازة و معی ابن و مع الجنازة امرآة تبکیه و تقول بک یذهبون الى بیت لافراش فیه ولاوطاء ولاضیافة ولاغطاء ولاخبز ولاماء فقال لی ابنی یا ابت الى بیتنا والله یذهبون بهذه الجنازة فقلت له و کیف ویلک قال لان هذه صفة بیتنا.
“(ابن دراج طفیلی) نقل کرده است که با فرزندم از جایی میگذشتیم. زنی همراه جنازهای رد میشد. زن میگریست و خطاب به میت میگفت تو را به جایی میبرند که از فرش و گستردنی و پذیرایی و پوشیدنی و نان و آب خبری نیست. فرزندم گفت پدر حتمأ جنازه را به خانه ما میبرند! گفتم ای وای، این چه حرفی است که میزنی؟ گفت مگر نه این است که آن زن خانۀ ما را توصیف کرد!”
و همین حکایت را عبید زاکانی در لطائف بدین طریق آورده است:
جنازهای را بر راهی میبردند. درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند. پسر از پدر پرسید که بابا در اینجا چیست؟ گفت آدمی. گفت کجاش میبرند؟ گفت به جایی که نه خوردنی باشد نه پوشیدنی نه نان نه آب نه هیزم نه آتش نه زر نه سیم نه بوریا نه گلیم. گفت بابا مگر به خانۀ ماش میبرند![۲]
*****
۳۶۴-
آن دُهُل را مانی ای زَفت چو عاد
که بر او آن شاخ را میتوفت باد
روبهی اِشکار خود را باد داد
بهر طبلی همچو خیک پُر ز باد
چون ندید اندر دهل او فَربهی
گفت خوکی به از این خیک تهی «به بعد»
اشاره است بدین داستان:
آوردهاند که روباهی در بیشهای رفت، آنجا طبلی دید در پهلوی درختى افکنده و هرگاه باد بجستی شاخ درخت بر طبل رسیدی آواز سهمناک بگوش روباه آمدی. چون روباه ضخامت جثه بدید و مهابت آواز بشنید، طمع دربست که گوشت و پوست او فراخور آواز باشد. میکوشید تا آن را بدرید. الحق جز پوستی بیشتر نیافت. مرکب ندامت را در جولان کشید. و گفت ندانستم که هرکجا جثّه ضخمتر و آواز هائلتر، منفعت آن کمتر.[۳]
*****
۳۶۵-
یک سواری با سلاح و بس مهیب
میشد اندر بیشه بر اسبی نجیب
مأخذ آن قصۀ ذیل است:
یکی در راهی میرفت. شخصی را دید زفت و سواره و سلاحهای چست بربسته. گفت که بزنم او را پیش از آنکه قصد من کند. سوار گفت بطلم منگر که سخت بی هنرم. گفت نیک گفتی که از بیم، خود خواستم تو را تیرزدن. اکنون بیا تا کنارت گیرم.[۴]
و نزدیک بدان حکایت دیگر است که هم در مقالات شمس نقل شده بدین طریق:
میرفتم در آن بیشه که شیران نمییارند رفتن. باد میزند بر درختان، بانگی در میافتد. یکی جوان زفت میآید، میگوید. مرا والک (کذا). من هیچ به او التفات نکردم و نظر نکردم. چندبار بانگ زد تا هیبت بر من اندازد. و با او ناچخی که اگر بزند سنگ را فرو برد. بعد از آن بار دگر که گفت والک. به سر بازگشتم به سوی او. هنوز دست به هیچ سلاحی نکردم که به … فروافتاد. به دست اشارت میکرد که مرا با تو هیچ کار نیست.
*****
۳۶۶-
یک عرابی بار کرده اشتری
در جوال زفت از دانه پری
مأخذ آن حکایتی است که در عیون الاخبار، ج ۲، ص ۳۸ و در ذیل زهرالاداب نیز روایت شده و ما آن را از مأخذ اول نقل میکنیم:
مر رجل من العباد و على عنقه عصا فی طرفیها زبیلان قد کادا یحطمانه فی احدهما بر وفی الآخر تراب فقیل له ما هذا قال عدلت البر بهذا التراب لانه کان قد امالنی فی احد جانبی فاخذ الرجل زبیل التراب فقلبه و جعل البر نصفین فی الزبیلین و قال له احمل الآن فحمله فلما رآه خفیفا قال ما اعقلک من شیخ!
“مردی که دو سبد پر را در دو طرف چوبی آویخته بود و چوب را به کمک گردن حمل میکرد، از جایی میگذشت. او از سنگینی بار خم شده بود. یکی از آنها پر از گندم بود و دیگری پر از خاک! از او پرسیدند خاک را برای چه حمل میکنی؟ گفت برای این که بارم دو لنگه شود. اگر اینکار را نمیکردم گندم به یک طرف کشیده میشد. رهگذری (که شاهد ماجرا بود به قصد کمک به وی) سبد پر از خاک را به زمین ریخت و گندم را به دو قسمت کرد و گفت اکنون آنها را بردار. وی که سبکی بار را بر دوش خود احساس میکرد گفت آفرین به عقل این بزرگمرد!”
[نیز مراجعه شود به ردیف۱۷۲]
*****
۳۶۷-
هم ز ابراهیم ادهم آمده است
کاوز راهی بر لب دریا نشَست
مأخذ آن حکایت ذیل است:
نقل است که روزی بر لب دجله نشسته بود و بر خرقۀ ژندۀ خود پاره میدوخت. سوزنش در دریا افتاد. کسی از او پرسید که ملکی چنان از دست بدادی چه یافتی؟ اشارت کرد به دریا که سوزنم باز دهیت. هزار ماهی از دریا برآمد هر یکی سوزنی زرین به دهان گرفته. ابراهیم گفت سوزن خویش خواهم. ماهیکی ضعیف برآمد سوزن او به دهان گرفته. گفت کمترین چیزی که یافتم به ماندن ملک بلخ این است. دیگرها را تو ندانی.[۵]
*****
۳۶۸-
بهر این بو گفت احمد در عِظات
دائما قُرَّةُ عَینی فِی الصَلاة
حبت الى النساء والطیب و جعل قرة عینی فی الصلاة.[۶]
“زنان و بوی خوش مورد علاقۀ منند و روشنایی چشمم در نماز است.”
حبب الی من دنیاکم ثلاث الطیب والنساء و قرة عینی فی الصلاة.[۷]
“من از دنیای شما به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زنان و روشنایی چشم من در نماز است.”
*****
۳۶۹-
کای رهاننده مرا از وصف زشت
ای کننده دوزخی را چون بهشت
در یکی پیهی نهی تو روشنی
استخوانی را دهی سمع ای غنی
مستند آن را در ذیل شمارۀ [۳۴۱] ملاحظه کنید.
*****
۳۷۰-
نیست دونَ القُلَّتَین و حوض خُرد
کِی تواند قطرهایش از کار برد
حکم شرعی و مستفاد از این روایت است:
اذا بلغ الماء قلتین لم یحمل الخبث.[۸]
“آبی که به اندازۀ دو سبوی بزرگ باشد (کُر است و) نجس را برطرف میکند.”
——
[۱] بخاری، ج ۱، ص ۳۶ و ج ۴، ص ۹۵، ۱۲۱، مسلم، ج ۳، ص ۷-۸، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۸۲، ۲۹۶، ج ۲، ص ۲۴۳، ۲۴۹، ۲۷۳٫
[۲] لطائف عبید، صفحۀ ۱۱۶٫
[۳] کلیله و دمنه، طبع تهران ۱۳۱۱، ص ۶۶٫
[۴] مقالات شمس، نسخۀ کتابخانۀ فاتح، ورق ۳۵٫
[۵] تذکرة الاولیاء، ج ۱، ص ۱۰۵٫
[۶] مسند احمد، ج ۳، ص ۱۲۸،۱۹۹، جامع صغیر، ج ۱، ص ۱۴۵ با تعبیر: حبب الی من دنیاکم.
[۷] احیاءالعلوم، ج ۲، ص ۲۱٫
[۸] جامع صغیر، ج ۱، ص ۲۱، نهایۀ ابن اثیر، ج ۳، ص ۲۷۵ با عبارت: لم یحمل نجساَ.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!