مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۵۹ – ایمان قلبی و قولی و عملی

در اصول ایمان به خدا و رسول عمدۀ توجه مولوی به همان اعتقاد جازم قلبی است که از آن به «سکینۀ قلب» تعبیر می‌شود؛ و حصول قوت قلب و آرامش و طمأنینه و سکون خاطر و ثبات قدم در عقاید، و تحمل شداید، و پایداری و استقامت در حوادث روزگار علامت ایمان حقیقی است.

بدیهی است که ایمان قولی و عملی نیز لازم است، یعنی شخص مؤمن حقیقی طبعاً در گفتار و کردار نیز علائم و دلایل ایمان را خواهد داشت؛ چگونه ممکن است کسی قلباً به چیزی معتقد باشد و در قول و عمل آن را رعایت نکند؛ مگر آنکه از در نفاق و ریاکاری سخنی بگوید یا کاری کند که برخلاف عقیدۀ باطنی او باشد

ذات ایمان نعمت و لوتی[۱] است هول/ ای قناعت کرده از ایمان به قول

***
گرچه آن مطعوم جان است و نظر/ جسم را هم زان نصیب است ای پسر

***

این نماز و روزه و حج و جهاد/ هم گواهی دادن است از اعتقاد
این زکات و هدیه و ترک حسد/ هم گواهی دادن است از سِر خود

***

فعل و قول آمد گواهان ضمیر/ زین دو بر باطن تو استدلال گیر

***
فعل و قول اظهار سِر است و ضمیر/ هر دو پیدا می‌کند سِر ستیز

***

نقد ایمان را به طاعت گوش‌دار/ تا ز روی حق نگردی شرمسار[۲]

چونکه نقدت را نگهداری کنی/ حرص و غفلت را برد دیو دنی

***

تازه کن ایمان نه از گفت زبان/ ای هوا را تازه کرده در نهان
تا هوا تازه است ایمان تازه نیست/ کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست
کرده‌یی تأویل حرف بکر را/ خویش را تأویل کن نی ذکر را
بر هوا تأویل قرآن می‌کنی/ پست و کژ شد از تو معنی سنی 

بازهم گفته‌ایم که انبیا و اولیای الهی همه در اصل مقصد و دعوت یکی بودند هرچند که در درجات و مقامات معنوی، و ظاهر مسلک و طریق دعوت اختلاف داشتند؛ یعنی هرکدام مطابق مسلک و طریقه‌ای خاص بشر را به ایمان و عمل صالح هدایت می‌کردند

هر نبی و هر ولی را مسلکی است/ لیک با حق[۳] می‌برد جمله یکی است

[۱] قوتی. خ:

[۲] این بیت و بیت بعد در طبع نیکلسون نسخۀ بدل حاشیه و در نسخ دیگر جزو متن است.

[۳] تا حق: خ.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *