غزل ۱۴۱۴ مولانا

 

۱ درخت و آتشی دیدم، نِدا آمد که جانانم مرا می‌خواند آن آتش، مگر موسیِّ عِمْرانم؟
۲ دَخَلْتُ التّیهَ بِالْبَلْوی وَ ذُقْتُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی چهل سال است چون موسی به گِردِ این بیابانم
۳ مَپُرس از کَشتی و دریا، بیا بِنْگَر عَجایب‌ها که چندین سال من کَشتی، دَرین خُشکی‌ همی‌رانم
۴ بیا ای جان، تویی موسیّ وین قالَبْ عَصایِ تو چو بَرگیری، عَصا گردم، چو اَفْکَندیمْ ثُعْبانم
۵ تویی عیسیّ و من مُرغَت، تو مُرغی ساختی از گِل چُنان که دردَمی در من، چُنان در اوجْ پَرّانم
۶ مَنَم اُسْتونِ آن مَسجد، که مَسْنَد ساخت پیغامبر چو او مَسنَد دِگَر سازد، زِ دَردِ هَجْر نالانم
۷ خداوندِ خداوندان و صورت سازِ‌ بی‌صورت چه صورت می‌کَشی بر من، تو دانی، من‌ نمی‌دانم
۸ گَهی سنگم، گَهی آهن، زمانی آتشَم جُمله گَهی میزانِ‌ بی‌سنگم، گَهی هم سنگ و میزانم
۹ زمانی می‌چَرَم این جا، زمانی می‌چَرَند از من گَهی گُرگم، گَهی میشَم، گَهی خود شکلِ چوپانم
۱۰ هَیولایی نشان آمد، نشانْ دایم کجا مانَد نه این مانَد، نه آن مانَد، بِدانَد آنِ منْ آنم

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش        دانلود فایل

#sonnet_translation
#John_Arberry
Rumi quotes, Rumi sonnet, Rumi words, Rumi Poetry

۱- I saw a tree and a fire. A call came, “My darling!” That fire is calling me; am I Moses son of ‘Imran?
۲- I entered the wilderness with affliction, and tasted manna and quails; for forty years like Moses I am wandering about this desert.
۳- Ask not about ship and sea; come, look at these marvels—how that for so many years I have been sailing a ship in this dry land.
۴- Come, soul! You are Moses, and this bodily form is your staff; when you pick me up I become a staff, when you cast me down I am a serpent.
۵- You are Jesus and I am your bird; you made a bird out of clay; just as you breathe on me, even so I fly in the zenith.
۶- I am the pillar of that mosque against which the Prophet leaned; when he leans against another, I moan from the pain of separation.
۷- Lord of Lords and Formless Maker of forms, what form are You drawing over me? You know; I do not know.
۸- Now I am stone, now iron; for a while I am all fire; now I am a balance without a weight, now I am both weight and balance.
۹- For one time I pasture here, another they pasture on me; now I am a wolf, now a sheep, now the form of a shepherd.
۱۰- The material body came as a token; how shall the token remain for ever? Neither this remains nor that; He who is mine knows that I am that.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *