غزل ۳۲۹ مولانا

 

۱ بیایید بیایید که گُلْزار دَمیده‌ست بیایید بیایید که دِلْدار رَسیده‌ست
۲ بیارید به یک بار همه جان و جهان را به خورشید سِپارید، که خوش تیغْ کَشیده‌ست
۳ بَر آن زِشت بِخَندید، که او ناز نِمایَد بر آن یار بِگریید، که از یار بُریده‌ست
۴ همه شهر بِشورید، چو آوازه دَرافتاد که دیوانه دِگَربار، زِ زَنجیر رَهیده‌ست
۵ چه روزست و چه روزست، چُنین روزِ قیامت؟ مَگَر نامه اَعْمال، زِ آفاقْ پَریده‌ست
۶ بِکوبید دُهُل‌ها و دِگَر هیچ مگویید چه جایِ دل و عقلست، که جان نیز رَمیده‌ست

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش     دانلود فایل

#احمد_ظاهر     دانلود فایل

 

 

#sonnet_translation
#John_Arberry
Rumi quotes, Rumi sonnet, Rumi words, Rumi Poetry

۱- Come, come, for the rosebower has blossomed; come, come, for the beloved has arrived.
۲- Bring at once altogether soul and world; deliver over to the sun, for the sun has drawn a fine blade.
۳- Laugh at that ugly one showing off airs; weep for that friend who is severed from the Friend.
۴- The whole city seethed when the rumour ran abroad that the madman had once again escaped from his chains.
۵- What day is it, what day is it, such a day of uprising?-Per chance the scroll of men’s deeds has already fluttered from the skies.
۶- Beat the drums, and speak no more; what place is there for heart and mind? For the soul too has fled.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *