مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۹ – افتادنِ شَغال در خُمّ رنگ و رنگین شدن و دعویِ طاوسی کردن میانِ شَغالان
۷۲۱ | آن شَغالی رفت اَنْدَر خُمِّ رنگ | اَنْدَر آن خُم کرد یک ساعت دِرَنگ | |
۷۲۲ | پس بَرآمَد پوستَش رَنگین شده | که مَنَم طاووسِ عِلّیّین شده | |
۷۲۳ | پَشمِ رَنگین رونقِ خوش یافته | آفتاب آن رنگها بَرتافته | |
۷۲۴ | دید خود را سبز و سُرخ و فور و زَرد | خویشتن را بر شَغالان عَرضه کرد | |
۷۲۵ | جمله گفتند ای شَغالَک حال چیست؟ | که تو را در سَر نَشاطی مُلْتَویست؟ | |
۷۲۶ | از نَشاطْ از ما کَرانه کردهای | این تکَبُّر از کجا آوردهای؟ | |
۷۲۷ | یک شَغالی پیشِ او شد کِی فُلان | شَیْد کردی یا شدی از خوشدِلان؟ | |
۷۲۸ | شَیْد کردی تا به مِنبَر بَرجَهی | تا زِ لاف این خَلق را حَسرت دَهی | |
۷۲۹ | بَس بِکوشیدی نَدیدی گرمیای | پس زِ شَیْد آوردهای بیشَرمیای | |
۷۳۰ | گرمی آنِ اَولیا و اَنبیاست | باز بیشَرمی پناهِ هر دَغاست | |
۷۳۱ | کِه الْتِفاتِ خَلق سویِ خود کَشَند | که خوشیم و از دَرون بَس ناخَوشَند |
#داستانهای_مثنوی_مولانا
افتادن شغال در خُم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاووسی کردن میان شغالان
این قصه داستان شغالی است که درون خمره رنگ می افتد و پوستی رنگارنگ و زیبا پیدا می کند و بر سایر شغال ها فخر می فروشد که من یک طاووس بهشتی ام و شغال نیستم. سایر شغال ها به او می گویند که تو ادعای طاووس بودن داری آیا صدای تو هم مانند طاووس است یا هنوز زوزه می کشی؟ شغال ریاکار و مدعی که صدایش عوض نشده بود رسوا می شود.
و اما قصه را با تمثیل های زیبای مولانا می خوانیم.
شغال بعد از اینکه از خُم رنگ بیرون میآید در حالی که پوستی زیبا و رنگین پیدا کرده است نزد شغالان به خودنمایی پرداخت. شغالها به او گفتند: ای شغال چه شده که اینقدر شاد و سرمستی و از شدت این سرمستی از ما فاصله می گیری؟ بگو تا بدانیم دلیل این همه تکبر چیست؟ از آن میان شغالی دانا پیش آن شغال رفت و پرسید: راستش را بگو آیا واقعا اینطور زیبا شده ای یا حیله ای در کار است تا نظر دیگران را جلب کنی و همه را دچار حسرت کنی؟ نه، مشخص است که خیلی تلاش کرده ای و به جایی نرسیده ای و محل توجه نشده ای و در نهایت از شدت خدعه و حیله دچار این بی شرمی شده ای.
اشاره به اینکه مدعیان معرفت ممکن است در راه کسب علوم بسیار بکوشند اما چون اخلاص ندارند به حرارت و گرمای معرفت و عشق دست پیدا نمی کنند و بنابراین کلام و عملشان هم تاثیرگذاری بر وجود دیگران ندارد چرا که دچار شدن به گرمی و حرارت خلوص، خاص اولیا و انبیا می باشد و گستاخی مخصوص حیله گران است. این ریاکاران توجه مردم را با خدعه و حیله به سوی خود جلب می کنند و ادعا می کنند که حالی خوش داریم و روحی آرام و آشنای حقیقت اما از درون حالشان بد و نازل است.
سلام خدا خیرتان بده
من این سایت را خیلی دوست دارم
مخصوصا” آوازهای سنتی
من عضو کانال تلگرام هستم وتازگی با سایت شما آشنا شدم خیلی خوبه ممنون
درود فراوان بر شما وسپاس بیکران از زحمات شما
من عضو کانال تلگرام شما هستم و خیلی تمایل دارم اگر کانالهای دیگری در همین زمینه ها دارین لطفا لینکش را قبول زحمت کرده و یا برایم ارسال کنید یا مرا هم عضو بفرمایید
لحظه هایتان گشوده بر شگفتیهای زیبای هستی
نور باشید
درود به شما. خیلی ممنون بابت ابراز لطف شما. راستش اگر کانال دیگری با این سبک و سیاق و دقت پیدا کردید لطفا به ما هم معرفی کنید.
درود و سپاس فراوان جناب اشرفی.
مطالب، مباحث ،نکات و دریافت های شما از دریای ژرف و عظیم معانی مولانا، چه در سایت و کانال تلگرام و چه گفتگوی زنده اینستاگرامی بسیار عالی و ارزنده است. توفیقتان افزون
درود بى كران بر شما باد ! ممنون از زحمات تون .
درودبرجسم و جان و روان تواخسان عزيز
تلاشهاى ارزنده شماو يارانت قابل تقدير و سپاسند
به قول خودت ماناباشى
و به قول من شادباى