رسالۀ سپهسالار – قِسم دوّم – فصل سوّم – در ذکرِ مناقبِ حضرتِ خداوندگار – ذکرِ صفاتِ توحید و مقامِ اتّحاد و فرقِ میانِ این دو

در ذکرِ صفاتِ توحید و مقامِ اتّحاد که اقطاب را حاصل می‌شود و فرق میانِ هر دو.

بدان، اَوْصَلَکَ اللهُ الی غایةِ الْحَقایقِ الْیقینیةِ وَ نِهایةِ الْمَعارِفِ اللهُ نیته، که این مقامات که ذکر رفت رجال الله را مقامِ عظیم تند و هایل، و منزلی سخت سرکش و مشکل است و بر حقیقتِ توحید هیچ کس را از اهلِ ظاهر اطلاع نیست، چنان‌که در مثنوی می‌فرماید قَدَّسَ الله سِرَّه العَزیز.

تا لبِ دریا نشانِ پای‌هاست

پس نشانِ پا درونِ بحرِ لاست[۱]

معنی توحید یکی دانستن است و یکی گفتن، کَمال قالَ اللهُ تَعالی: وَلَاتَجْعَلْ مَعَ اللهِ اِلَهاً آخَرَ[۲]، الآیه[۳]، و معنی اتّحاد یکی شدن است و این مقام عالی‌تر از مقامِ توحید است و غرض از یکی شدن نه آن است که جمعی قاصر نظران توهمِ حلول کنند، تَعالَی اللهُ عَنْ ذِلکَ عُلُوّاً کَبیراً[۴]، و در این معنی عطار می‌فرماید رَضی اللهُ عَنْه:

اینجا حلول کفر بُوَد و اتّحاد هم
این وحدتی‌ست لیک به تکرار آمده[۵]

ولیک مقصود از اتّحاد آن است که چون سالک بر جمیعِ مقامات عبور کرده باشد و به قوّتِ مجاهدات و ریاضات مِسِ نَفْسِ خود را اکسیرِ اعظم ساخته و باز تمامتِ اعمالِ خود را ناکرده انگاشته و قابلِ صفاتِ احدیّت شده، بعد از آن از سرِ جمیعِ اراداتِ روحانی و جسمانی، صوری و معنوی برخیزد و به ارادتِ او متصل گردد تا به صفتِ او موصوف شود، چنان‌که شیخِ ربانی، اوحدالدّینِ کرمانی رَحمَةُ اللهِ عَلَیه می فرماید:

چندان برو این ره که دوی برخیزد
ور هست دوی به رهروی برخیزد

تو او نشوی ولیک اگر جهد کنی
جایی برسی کز تو توی برخیزد [۶]

و از اینجاست که چون خواجۀ کاینات، سردفترِ موجودات صَلَواتُ اللهِ عَلَیه، فَبی یسمَعُ وَ بی یبْصِر[۷]، شده بود و به صفاتِ پاکِ احدیّت اتصال یافته، حضرتِ عزت دربارۀ او خطاب می‌فرماید که: وَمَا رَمَیتَ اِذْ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمَی[۸] و آیتِ: اِنَّمَا یبَایعُونَ اللهَ یدُ اللهِ فَوْقَ اَیدیهِمْ[۹]، الایه[۱۰]، اشارتِ عظمی است بدین معنی. و سلطان العارفین بایزیدِ بسطامی[۱۱] قَدَّسَ سَرَّهُ العَزیز فرموده است: سی سال آنچه حق فرموده من آن کردم، اکنون سی سال است که آنچه من می‌گویم حق آن می‌کند، زیرا در مبادی سلوک که هنوز ارادتِ او در ارادتِ حق مستهلک نبود سی سال نَفْسِ خود را بر آن می‌آورد که در مطاوعتِ اوامر و نواهی حق قیام می‌نمود، بعد از سی سال که ارادتِ او در ارادتِ حق فانی شد و او را ارادت غیرِ از ارادتِ حق نماند، از او همان صادر می‌شود که حق می‌خواست و حق تعالی همان فرمود که او می‌خواست، مثلاً شخص در دریا افتاد، مادام که او را حرکتی باقی است، دست و پای خلافِ حرکتِ دریا می‌زند، چون به کلّی مستغرق شد و دیگر حرکت نماند، بعد از آن، حکمِ حرکتِ او حرکتِ دریاست، و بدین معنی حضرت خداوندگار می‌فرماید رِضوانُ الله عَلَیهِ:

آبِ دریا مُرده را بر سر نهد
ور بُوَد زنده ز دریا کی رهد؟

چون بمُردی تو ز اوصافِ بَشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرقِ سر
[۱۲]

پس اگر در این حال از کامل کلمه‌‌ای بر این معنی صادر گردد از حق بوده باشد، زیرا از شجر همین معنی رفته است، قَالَ اللهُ تَعالی: فَلَمَّا اَتَیهَا نُودِی مِنْ شَاطِیِ الْوَادِ الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الْشَّجَرَةِ اَنْ یا مُوسَی اِنَّی اَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ[۱۳]، و خداوندگارِ ما هم در این معنی می‌فرماید:

درخت آتشین دیدم، ندا آمد که جانانم
مرا می‌خوانَد آن آتش، مگر موسی عِمرانم؟

دَخَلْتُ التّیهَ بِالْبَلْوی وَ ذُقْتُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی[۱۴]
چهل سال است چون موسی به گِردِ این بیابانم
[۱۵]

و جای دیگر می‌فرماید قَدَّسَ الله سِرَّه العَزیز:

تو آن نوری که با موسی همی ‌گفت
خدایم من، خدایم من، خدایم
[۱۶]

چون از شجره صادر می‌گردد اگر از ایشان که اشرفِ موجودات‌اند و بهترینِ مظاهر، ظاهر شود به طریقِ اولی، چنان‌که می‌فرماید:

حق ز شجر گفت منم و آن شد مقبول همه
گر ز بشر گوید این دور مدارش ز عمی[۱۷]

و از سلطان العارفین بایزیدِ بسطامی قَدّسَ اللهُ رُوحه العَزیز، منقول است که در حالِ استغراق فرمودی: سُبْحانی ما اَعظَمَ شَأنی[۱۸]، و قطبِ وقت شیخ جُنیدِ بغدادی[۱۹] قَدَّسَ سِرَّهُ العَزیز فرمودی: لَیسَ فی جُبَّتی سِوَی الله[۲۰] و ریحانِ رِجالُ الله وَقَتیلِ فی سَبیلِ الله[۲۱]، حسینِ بنِ منصورِ حلاج رَحمَةُ اللهِ عَلَیه فرمود: اَنَا الْحَقّ[۲۲] و امثالِ این، چنان‌که از عزیزان منقول است و حضرت خداوندگار ما قَدَّسَنا اللهُ بِسِرَّهُ المقدس، چون در غایتِ این مقام منزل فرموده بود و به اعلای درجات رسیده، لاجرم هر وقتی که متحلّی می‌شد بدین صفات، کلمات بر این سیاق بیان می‌فرمود که:

از شربتِ اللّهی، وز جامِ اَنَا الْحَقّی
هریک به قدح خوردند، من با خُم و قِنَینه
[۲۳]

و جای دیگر می‌فرماید بَیضَ اللهُ وَجْههُ:

نَه از خاکم و نه از بادم
نه از آتش و نه از آبم
[۲۴]

و در مقامی دیگر می‌فرماید:

آن چیز شُدم کلّی، کو بر همه سوگند است [۲۵]

و در مقام دیگر می‌فرماید:

من عیسی آن چرخم کز ماه گذر کردم
من موسی آن طورم کالله در این ژنده‌ست
[۲۶]

و در جای دیگر می فرماید قَدَّسَ سَرَّهُ:

این هیکلِ آدم است روپوش
ما قبلۀ جمله سجده‌هاییم
[۲۷]

و باز می‌فرماید قَدَّسَ سَرَّهُ:

خانۀ جسمَم چرا سجده گَهِ خلق شد؟
زان که به روز و به شب بر در و دیوارم اوست
[۲۸]

و جای دیگر می‌فرماید قَدّسَ اللهُ رُوحه العَزیز:

منصور اشارت گو از خلق به دار آمد
از تندی اسرارم حلاج زند دارم
[۲۹]

و قالَ قائِل:

همه دعا شده‌ام من ز بس دعا کردن
که هر که بیند رویم ز من دعا خواهد
[۳۰]

و امثالِ این کلمات بسیار در این حال فرموده‌اند و سرِّ حقایقِ اتّحاد چنان‌که ایشان بیان فرموده‌اند‌ از هیچ کاملی منقول نیست.
امّا بباید دانست که این حالِ اتّحاد نه چنان است که اهلِ توحید دایم در این حال موصوف توانند بود، زیرا حضرتِ رسالت صَلَّی الله عَلَیهِ وَسَلَّم: لِی مَعَ اللهِ وَقْتٌ[۳۱]، فرمودی و قوّتِ بشری چگونه طاقتِ این گران‌باری تواند کرد و حسین بنِ منصورِ صلاح رَحمَةُ اللهِ عَلَیه، چون به غایت مشتاقِ این بارقه بود می‌خواست که دایماً در این حالت بماند و قوای بشری تحمّل نمی‌کرد. لاجرم از حق تعالی در وقتِ مناجات خرابی ظاهر و هَدمِ وجود می‌طلبید، کَما قالَ: اِلهی اَفْنَیتُ ناسوتیتی فی لاهو تیتِکَ، فَبِحَقِّ ناسوتیتی فی لاهو تیتِکَ اَنْ تَرحَمَ عَلی مَنْ سَعی فی قَتْلی[۳۲]. و خاقانی هم در این معنی حقایقی در دو بیت به غایتِ حُسن می‌فرماید:

خارِ پای من منم، خود را ز خود فارغ کنم
این دویی یک‌سو شود، هم من تو گردم هم تو من

با تو بنشینم به کامِ خویشتن بی‌خویشتن
تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من [۳۳]

——————-

[۱] با اندک اختلاف بیت ۸۰۲ بخش ۳۷ دفتر پنجم مثنوی معنوی مولانا.

[۲] بخشی از آیۀ ۳۹ سورۀ اسراء: به خدایی دیگر قائل مشو.

[۳] الا انتهای آیه

[۴] بخشی از حدیث: حق تعالی از این گفتار بسیار برتر است.

[۵] بیتی از قصیده شماره ۲۶ عطار.

[۶] با اندک اختلاف رباعی شماره ۵۶ بابا افضل کاشانی.

[۷] با من می‌شنود و با من می‌بیند.

[۸] بخشی از آیۀ ۱۷ سورۀ انفال: چون تیر انداختی، به حقیقت تو نبودی که تیر می‌انداختی بلکه خداوند بود که می‌انداخت.

[۹] بخشی از آیۀ ۱۰ سورۀ فتح: با خداوند بیعت می‌کنند، دست خداوند برفراز دست ایشان است.

[۱۰] الا انتهای آیه

[۱۱] بخشی از حواشی استاد نفیسی: عارف شهیر قرن سوم ایران ابویزید طیفور ابن عیسی بن آدم بن سروشان بسطامی که در ۲۶۱ یا ۲۶۴ درگذشته است.

[۱۲] بیت ۲۸۵۵ و ۲۸۵۶ بخش ۱۳۷ دفتر اول مثنوی معنوی مولانا.

[۱۳] آیۀ ۳۰ سورۀ قصص: و چون به نزدیک آن آمد، از کرانه وادی ایمن، در جایگاه متبرک، از درخت ندا داده شد که ای موسی من خداوندم، پروردگار جهانیان.‌

[۱۴] وارد بیابان پر خطر شدم و طعم “من و سلوی” را چشیدم. “من و سلوی” نوعی خوراک است که در آیۀ ۵۷ سورۀ بقره از آن یاد شده و برای آن ترجمه‌های گوناگون آمده است در تفسیر قرآن خواجه عبدالله انصاری به ترنجبین و بلدرچین اشاره شده.

[۱۵] دو بیت اول غزل ۱۴۱۴ مولانا.

[۱۶] بیت ۱۱ از غزل ۱۵۲۶ مولانا.

[۱۷] در مصرع از غزل ۳۲ دیوان سلطان ولد.

[۱۸] پاک است وجودم و چه با عظمت است مقام من.

[۱۹] بخشی از حواشی استاد نفیسی: سید الطایف ابوالقاسم جنید ابن محمد خزاز قواریری بغدادی از بزرگان مشایخ عرفای قرن سوم بود، خاندان وی از مردم نهاوند بودند و وی خواهزادۀ سری سقطی عارف مشهور آن زمان و از اصحاب وی بود و نخست از ابوالثور از اصحاب شافعی دانش آموخت و گویند سی بار پیاده به حج رفت و مرد بسیار پارسای پرهیزگاری بود و در بغداد به سال ۲۹۷ یا ۲۹۸ یا ۲۹۹ درگذشت و او را در گورستان شونیزیه به خاک سپردند.

[۲۰] نیست در جُبّه‌ام الّا خدا.

[۲۱] مردان خدا در راه خدا کشته می‌شوند.

[۲۲] من حقیقت‌ام، من خدا هستم.

[۲۳] بیت ۲۳ ترجیع‌بند شماره ۹ مولاتا.

[۲۴] مصرع اول از بیت چهارم ترجیع‌بند شمارۀ ۹ مولانا.

[۲۵] مصرع دوم از بیت چهارم ترجیع‌بند شمارۀ ۹ مولانا.

[۲۶] با اندک اختلاف بیت پنجم ترجیع‌بند شماره ۹ مولانا.

[۲۷] بیت پنجم از غزل ۱۵۷۶ مولانا.

[۲۸] بیت ششم غزل ۴۶۵ مولانا.

[۲۹] با اندک اختلاف بیت ششم غزل ۱۴۵۹ مولانا.

[۳۰] بیت ششم غزل ۹۴۲ مولانا.

[۳۱] بخش از حدیث منسوب به پیامبر اکرم: مرا با خدا وقتی است.

[۳۲] الهی، من طینت مادی (ناسوت) خود را در وجود غیر مادی (لاهوت) تو فنا کردم، قسم به ناسوتم که در لاهوت تو فانی گشته، قاتل مرا بیامرز.

[۳۳] با اختلاف در ترتیب ابیات، غزل ۲۸۸ خاقانی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *