مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۶۰ – زیافتِ تأویلِ رَکیکِ مَگَس

 

۱۰۸۷ آن مگس بَر بَرگِ کاه و بَوْلِ خَر هَمچو کَشتی‌بانْ هَمی‌ اَفْراشت سَر
۱۰۸۸ گفت من دریا و کَشتی خوانده‌ام مُدتی در فکرِ آن می‌مانده‌ام
۱۰۸۹ اینَک این دریا و این کَشتیّ و، من مَردِ کَشتی‌بان و اَهْل و رای‌زَن
۱۰۹۰ بَر سَرِ دریا هَمی‌رانْد او عَمَد می‌نِمودَش آن قَدَر بیرون زِ حَد
۱۰۹۱ بود بی‌حَد آن چَمین نِسْبَت بِدو آن نَظَر که بیند آن را راست کو؟
۱۰۹۲ عالَمَش چندان بُوَد کِشْ بینِش است چَشمْ چندین، بَحر هم چندینَش است
۱۰۹۳ صاحِبِ تأویلِ باطِلْ چون مگس وَهْمِ او بَوْلِ خَر و تصویرْ خَس
۱۰۹۴ گَر مگس تأویل بُگْذارد به رای آن مگس را بَخت گرداند هُمای
۱۰۹۵ آن مگس نَبْوَد کِشْ این عِبْرَت بُوَد روحِ او نه دَرخورِ صورت بُوَد

#دکلمه_مثنوی

#داستانهای_مثنوی_مولانا
#شرح_مثنوی

مگسی بر روی برگ کاهی نشسته بود که در ادرار خری افتاده بود. مگس همانند ناخدایان کشتی، سر خود را بالا گرفت و گفت که من علم دریا و کشتی‌رانی خوانده‌ام و مدتی در این رابطه فکر کرده‌ام. هم اکنون این دریا و کشتی و من که این کشتی را هدایت می‌کنم. او بر روی دریای خیالی خود کشتی‌رانی می‌کرد و آنچه که می‌دید را بسیار بزرگ می‌دانست. البته این ادرار خر نسبت به او بی‌اندازه بزرگ بود، چه کسی می‌توانست این حقیقت را درک کند؟ عالَم او به اندازه‌ای است که تفکرات او می‌باشد. به همان اندازه‌ای که بینش او است، دنیای او همان قدر وسعت دارد. کسی که تاویل و برداشت نادرستی دارد هم همانند این مگس می‌باشد و وهم او همانند ادرار خر و اندیشۀ پستی است که دارد. اگر آن مگس تصورات و اندیشۀ حقیر خود را کنار بگذارد، بخت و اقبال او را به مقام پرندۀ هما می‌رساند. اگر مگس بتواند چنین اندیشۀ بزرگی داشته باشد، دیگر مگس نیست و روح او فراتر از صورت ظاهری است که دارد.

نتیجه گیری:
اندازۀ دنیای هرکسی به وسعت اندیشۀ او است. دنیای بیرونی با اندیشه ما حقیر و کوچک نمی‌شود بلکه اگر تفکرات ما بتوانند، تا حد توان، وسعت دنیای بیرونی را درک خواهد کرد.

3 پاسخ
  1. مهدی انصاری
    مهدی انصاری گفته:

    انسان هیچ محدودیتی ندارد .محدودیت انسان به میزان آگاهی انسان است.با توجه به عدم محدودیت آگاهی و علم و دانش انسان هم نامحدود است .حدی وجود ندارد..ولی به هر حال ما اسیر باورها هستیم و رهایی از این باورها شاید بسیار سخت و حتی غیر ممکن باشد با توجه به زمان اندکی که داریم.

    پاسخ
  2. سید رضا موسوی
    سید رضا موسوی گفته:

    سلام
    رها شدن از اندیشه ناصواب ناممکن نیست. کاملا شدنی است.
    می‌شود رها شد، شرطش فقط اندیشه، عقلانیت و مطالعه است…
    قرآن و سنت معصوم آمده است تا ما را از زندان جهل و تکبر نجات دهد….

    پاسخ
    • م.صالحی
      م.صالحی گفته:

      عقل و خرد و آگاهی و عمل به قانون و انسانیت و مهرورزی تنها راه سعادت بشر هست. اگر دستورات دینی هم به این مهم کمک میکنند که چه بهتر.
      ولیکن قرآن رو که داعش و طالبان هم میخواند.
      چه بسا مردمی که با دین بیگانه ولی با مهربانی و انسانیت آمیخته.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *