مطالب توسط احسان اشرفی

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۲ – وحشت مرگ و رستاخیز

بشر گرفتار تعلقات جسمانی است؛ اگر احیاناً حالی و مجالی دست داد که از این غوغا بر کنار نشست و به خیال خود فراغتی یافت، نخستین دشمنی که بر سر او می‌تازد، وحشت مرگ و هراس تنگنای گور و لحد است که همچون بوم شوم در ویرانۀ دماغ او می‌نشیند و بر سراپای وجودش سایه‌ای هول‌انگیز می‌افکند، آه […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۳ – موت و فنای طبیعی و ارادی

مرگ و فنا که اینجا شنیدید به معنی مرگ و اجل اخترامی انصرامی بود که پایان حیات و سرنوشت قهری هر موجود حادث طبیعی است «کلُّ شَیءٍ هالِک اِلاّٰ وَجْهَهُ» و «کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ». مقابل آن را عرفا و اهل سیر و سلوک «موت و فنای ارادی» اصطلاح کرده‌اند که در عین حیات طبیعی دست می‌دهد به […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۴ – زندگانی بشر و آلام و مصائب درونی و بیرونی

بشر تا زنده است با آلام و مصائب درونی و بیرونی دست و گریبان است. گرفتم از تعلقات جسمانی به تکلف و ریاضت دست شست و عالم فقر و تجرد را اختیار کرد؛ با افکار مشوش و اوهام پراکندۀ آسایش‌سوز چه می‌کند؛ از دست تناقض‌های دل، اضطراب و قلق خاطر، وسوسه‌های نفس اماره و دوزخ جان‌گداز اخلاق زشت […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۵ – درمان دردهای درونی بشر

اکنون برمی‌گردیم به اول فصل که گفتیم بشر طالب چیست و درد و درمان او چیست؛ یعنی می‌خواهیم ببینیم مولوی در این‌باره چه گفته و برای دردهای بی‌درمان درونی بشر چه چاره اندیشیده است. مولوی سالیان دراز عمر خود را صرف تحقیق و غور در بررسی همین مسائل کرده و حل این مشکلات را عالی‌ترین هدف انسان و […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۶ – بشر چه می‌خواهد و چه می‌جوید

مطلوب بشر چیست؟ این موجود که معمای خلقت است چه می‌خواهد، و در جست‌وجوی چه مقصودی تلاش می‌کند. انسان ذاتاً طالب آزادی و آرامش خاطر و خوش بودن حال و سکینۀ قلب است، به هر معنی که آن را تفسیر کنی و به هر اندازه که ممکن و میسر باشد. اگر همۀ نعمت‌های جهان را برای انسان آماده […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۷ – عشق الهی چیست و از چه راه می‌توان به این مقصود رسید

گفته شد که مولوی علاج همۀ علت‌ها و ناآرامی‌های بشر و طریق وصول به سعادت ابدی را منحصر به «عشق و فنا» می‌داند، نه عشق شهوانی؛ بلکه عشق الهی و عشق ربانی. حال ببینیم که مقصود او از عشق الهی چیست و چگونه این سعادت برای انسان دست می‌دهد. باز هم اشاره کرده‌ایم که مفهوم عشق الهی در […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۸ – اثبات نبوت عامه و لزوم بعثت انبیا

مسئله‌ای که در این مبحث و فصل پیش طرح کردیم همان است که متکلمان اسلامی برای اثبات نبوت عامه و لزوم بعثت انبیا و مصلحان نفوس بدان استدلال کرده‌اند. فلاسفه نیز در قضیۀ ربط حادث به قدیم آن را دلیل بر اثبات حرکت کلیه گرفته‌اند که از جهت حرکت توسطیۀ استمراریه، ثابت و پای‌برجا؛ و از جهت حرکت قطعیۀ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۹ – تکلیف بشر برای کسب سعادت و هدایت و تربیت روحانی

در فصول قبل گفته شد[۱] بازهم تکرار می‌کنیم که چون مسلم داشتیم که بشر در هدایت و تربیت روحانی و وصول به مقام سعادت و کمال انسانی احتیاج به دستگیری استاد و هدایت و تربیت پیر کامل دارد؛ و این منصب مخصوص برگزیدگان الهی است که در سرشت ذاتی کامل مکمل و مهدی هادی خلق شده باشند، پس تکلیف سایر […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۰ – عقیدۀ مولوی دربارۀ مردان خدا و برگزیدگان الهی

چنان‌که در فصول قبل نیز به تفصیل گفته‌ایم[۱] مولوی دربارۀ مردان خدا و برگزیدگان الهی معتقد است که این طایفه صنفی مخصوص بلکه نوعی ممتازند که تنها از جهت صورت با سایر افراد بشر مشابهت دارند اما در حقیقت مختلف‌اند؛ و برگزیدگی ایشان از این جهت است که ذاتاً کامل مکمل، و طاهر مطهر خلق شده؛ و در قدرت […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۱ – تجلی و ظهور حق در انسان کامل به طریق اتحاد ظاهر و مظهر

این مسئله را هم در فصول قبل گفته‌ایم؛ اینجا برای این‌که رشتۀ مطالب به هم پیوسته شود آن بحث را تجدید کردیم. مسئلۀ تجلی و ظهور حق در انسان کامل به طریق اتحاد ظاهر و مظهر یکی از مواضع حساس و نکات بسیار دقیق مهم طریقۀ مولوی است که درک حقیقت آن برای اکثر اشخاص حتی طبقۀ درس‌خواندۀ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۲- ملت عشق از همه دین‌ها جداست

اصناف و طوایف خداجویان و خداپرستان را از عابد و زاهد و عارف و صوفی در گفته‌های قبل شناختیم[۱] اما از کیش و مذهب عاشق آنجا سخن نگفتیم. در اوایل کتاب هم شمه‌ای از عشق و عاشقی گفتیم اما گمان می‌کنم خوانندگان و شنوندگان هنوز تشنۀ آن گفت‌وگو باشند «از هرچه بگذری سخن عشق خوش‌تر است». باید این مبحث را […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: سوز خواهم سوز، با آن سوز ساز

چند بیت پیش و دنبال «ملت عشق» را در گفته‌های قبل شنیدید[۱] باز هم بشنوید تا از سردی و گرفتگی که ممکن است از طول کلام عارض شده باشد بیرون بیایید چند از این الفاظ و اِضمار و مجاز/ سوز خواهم سوز، با آن سوز ساز آتشی از عشق در دل برفروز/ سربه‌سر فکر و عبارت […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: با دو عالم عشق را بیگانگی است

اگر صد بار شنیده‌اید باز هم بشنوید که این‌گونه سخنان آسمانی هرگز کهنه و ملالت‌خیز نمی‌شود. با دو عالم عشق را بیگانگی است/ واندر او هفتاد و دو دیوانگی است سخت پنهان است و پیدا حیرتش/ جان سلطانان جان در حسرتش غیر هفتاد و دو ملت کیش او/ تخت شاهان تخته‌بندی پیش او مطرب عشق این […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۳ – عشق مجازی صورتی، زاییده و زایندۀ عشق حقیقی الهی است

در ذیل این عنوان دو نکته از افکار عمیق عارفانۀ مولوی را توضیح می‌دهم. یکی این‌که عشقه‌ای مجازی صورتی، در دیدگاه عرفان، پرتوی از عشق حقیقی الهی است؛ خواه عاشق بدین معنی توجه داشته باشد یا نداشته باشد؛ و به قول جامی مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۴ – […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۴ – نوع انسان کامل بتعاقب افراد موجود است

هیچ عصر و زمانی از حجت وجود اولیا و مردان خدا خالی نیست «پس به هر دوری ولیی قائم است». شنیدید[۱] که مولوی صنف اولیا و مردان خدا را نوع ممتاز بشر می‌داند، و می‌گوید همان‌طور که انواع طبیعی، به وجود افراد متعاقب موجودند، نوع الهی انسان کامل نیز به تعاقب و تسلسل افراد در هر عصری […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۵ – انقطاع نبوت تشریعی و دوام ولایت تکمیلی

پیش از این دربارۀ «نبوت تشریعی و ولایت تصرفی» شمه‌ای سخن گفتیم[۱]: بعدازاین هم ان‌شاءالله فصلی دربارۀ نبوت و ولایت خواهیم گفت، اما عجالة مناسب مقام می‌گوییم. عرفا می‌گویند[۲] که انبیا هرکدام مظهر اسم و صفتی از اسماء و صفات الهی بوده‌اند و این مظهریت از جنبۀ الهی بودن ایشان است نه از جنبۀ بشری که مستلزم نقایص امکانی است. […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۶ – آفات سیر و سلوک و حجاب معرفت اولیای خدا

بزرگ‌ترین حجاب معرفت اولیای خدا خودخواهی و مستکبری و خودبینی و تقلید و تعصب خام و وسوسۀ نفس عقل ناقص و اندیشه‌ها و اوهام باطل دور و دراز است که مولوی از آن به «دوربینی» و «تیر دور از نشان زدن» تعبیر می‌کند. از بشر انتظار مقام الوهیت داریم؛ چشم داریم که با معجزه و خرق عادت، همۀ حوائج […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: ابلیسان آدم‌روی

همان مطالب که فهرست‌وار در حجاب معرفت انسان کامل گفتیم همه در جزو آفات و خطرات سیر و سلوک است؛ و باز یکی از آن‌ها وجود مدعیان باطل است که مولوی آن جماعت را «ابلیسان آدم‌روی» می‌خواند. چون بسی ابلیس آدم‌روی هست/ پس به هر دستی نشاید داد دست زان‌که صیاد آورد بانگ صفیر/ تا فریبد مرغ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: آفت تقلید

مقصود تقلید کردن عوام از مجتهد اعلم در فروع مسائل شرعی و ضرورت رجوع جاهل به عالم نیست؛ مقصود اصول معارف الهی و طریق مجاهده و پیمودن منازل سیر و سلوک عرفانی است. یکی از آفات و خطرهای بزرگ راه سیر و سلوک، تقلید و پیروی کردن جاهلانه است از جاهلان دیگر «ای دو صد لعنت بر این […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۷ – تحری اجتهاد و قیاس در کشف حقایق امور

افراد بشر در درک مسائل و کشف حقایق امور بر سه طایفه تقسیم می‌شوند. ۱- نخست آن گروه که واقعیت امور و حقایق اشیاء به طریق وحی و الهام روشن خالی از اشتباه، برایشان کشف می‌شود. این طایفه از خاصّگان و برگزیدگان حق‌تعالی باشند که شامل انبیاء و اولیاء و ائمۀ دین و عباد صالحین است رضوان الله […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۸ – در هر زمان از میان برگزیدگان الهی فردی که اصلح از همۀ صالحان آن عصر باشد برای رستگاری بشر مبعوث می‌شود

باز در همان معنی ولایت تکمیلی و پیوند ناقص به کامل که در فصول پیش گفتیم مولوی به تقریر دیگر می‌گوید: در هر دوری از ادوار و هر عصری از اعصار ناچار ولی‌عصر و حجت یزدانی که میزان کفر و ایمان و فیصل حق و باطل است وجود دارد؛ و در هر زمان فردی که اصلح از همۀ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۷۹ – وحدت و تعدد اقطاب در یک زمان

بیشتر طوایف عرفا و صوفیه و از آن جمله مولوی و مولویه از این جهت با شیعۀ امامیه هم‌عقیده‌اند که «امام حی» و «ولی‌عصر» یا «قطب» و «انسان کامل» در هر زمان بیش از یکی نیست. شیعۀ باطنیۀ اسماعیلیه نیز همچنان معتقدند که «امام ناطق» و «امام قائم» در هر زمان منحصر به یک‌تن است؛ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۰ – مراتب نه‌گانۀ خلق از مؤمن تا خاتم

در ذیل این عنوان گفتۀ همان «شیخ عزیز نسفی» را نقل می‌کنم[۱]. «اهل شریعت می‌گویند که انسان چون تصدیق انبیا کرد و مقلد انبیا شد به مقام ایمان رسید و نام او «مؤمن» گشت؛ و چون باوجود تصدیق انبیا عبادت بسیار کرد نام او «عابد» شد؛ و چون با مقام عبادت روی از دنیا به کلی برگردانید نام […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۱ – از رحمت الهی و فیض بی‌دریغ اولیای خدا نومید نباید بود

پیش از این پیرامون فیض عام اولیا سخن گفتیم[۱] اینجا منظور اصلی پرهیز سالک است از نومیدی و قنوط از رحمت واسعۀ الهی و مدد فیض و همت بی‌دریغ اولیای خدا و رادمردان طریقت. دانستید که به عقیدۀ مولوی حصول سعادت ابدی سالک و کامیابی وصول او به سرمنزل مراد، هرچند مشروط به جهد و کوشش خود او باشد دست […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۲ – پرتو همت و فیض ولی قائم و پیر راهبر در غیبت و حضور

مراد غیبت مطلقۀ وجودی و غیبت کبرای ظهوری نیست؛ مقصود غیبت مقابل حضور است؛ چنان‌که در مثل طالب راه حق در این شهر و ولی امر یا پیر ارشاد، غایب از نظر او در همین شهر یا در دیار دیگر باشد. مولوی معتقد است همان‌طور که سالک مستعد و رهرو صافی‌دل از برکت محضر پیر روشن‌ضمیر فیض می‌گیرد، […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۳ – ظهور متوالی اولیا در هر زمان از باب تواتر فیض و توالی تجلی است نه رجعت و تناسخ

در مباحث پیش گفتیم که هیچ عصر و زمانی از حجت قائم و ولی خدا خالی نیست «لِئَلاّٰ یکونَ لِلنّٰاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ: سورۀ نساء آیه ۱۶۵» و «لا تخلوا الارض من قائم لله بحجته»[۱] مطلبی که در این فصل مورد بحث قرار داده‌ایم، بیان این معنی است که ظهور متوالی و مستمر اولیاء در هر […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۴ – رجعت و تناسخ

آمدیم بر سر مسئلۀ «رجعت» و «تناسخ» که در فصل پیش وعده دادیم. رجعت: آن است که شخص از دنیا رفته، دوباره با همان جسد عنصری و همان صورت و قیافه و خصوصیات ظاهر و باطن که داشت زنده شود و به این جهان بازگشت کند. تناسخ: آن است که بازگشت با تغییر و تبدیل صورت و حلیه […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۵ – دور و کور و ادوار هزارگانی

توضیحاً رجعت که اینجا گفتیم غیر از مسئلۀ «دور و کور[۱]» و «دوره‌های هزارگانی» یا «ادوار الوف» است که جمعی از منجمان و فلاسفۀ قدیم ایرانی و یونانی و بابلی و هندی و مخصوصاً حکمای اشراقی خسروانی، و از آن جمله «شیخ اشراق» شیخ شهاب‌الدین سهروردی صاحب حکمة الاشراق[۲] بر این عقیده بودند که پس از مدت بیست […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۶ – ادوار الوف اهل تناسخ

بد نیست ادوار الوف اهل تناسخ را هم بشنوید که در کمیت و کیفیت محاسبه با دوره‌های هزارگانی منجمان مختلف است؛ امّا دست آخر همان تجدید و تکرار اوضاع و احوال جهان را نتیجه می‌دهد. و من احتمال می‌دهم که مقصود اصلی از این ادوار الوف نیز همان تشابه دور و کور است نه رجعت عینی و اعادۀ […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۷ – اختلاف عرفا و صوفیه در رجعت و تناسخ

باید دانست این‌که گفتیم ظهور اولیا و مظاهر الهی در هر زمان از باب رجعت و تناسخ نیست، عقیدۀ مولوی و گروه دیگر از محققان است؛ نه عموم عرفا و صوفیه، چرا که پاره‌ای از طوایف صوفیه و حکمای اشراقی به نوعی از تناسخ؛ و بعضی به جمیع اقسامش معتقد بوده‌اند؛ هنوز هم جماعتی هستند که بر این عقیده‌اند. […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۸ – عقیدۀ مولوی در رجعت

در خصوص رجعت مولوی به آن نوع از «رجعت» که در تجدد امثال و حرکت جوهری گفته‌اند معتقد است و می‌گوید «پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است». اما دربارۀ رجعت مصطلح که در سرآغاز این فصل تعریف کردیم در دفتر سوم مثنوی شریف از قول حضرت موسی علیه‌السلام در جواب حق‌تعالی که اگر بخواهی به دعای […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۸۹ – عقیدۀ صوفیۀ نسفیه در تناسخ

گروهی از عرفا و از آن جمله «شیخ عزیز نسفی» عارف معروف سدۀ هفتم هجری که در عصر مولوی می‌زیست[۱] و دارودستۀ او، به طوری که در کتب فلسفه و کلام بدو نسبت می‌دهند، به نوعی از تناسخ که مخصوص ارواح کاملان انسانی است معتقد بوده؛ یعنی این تحول و تبدل صورت را در مورد اولیای کامل مکمّل […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۰ – تناسخ تکمیلی

حقیر برای آن نوع تناسخ که به عقیدۀ نسفیه مخصوص کاملان من اصطلاح تناسخ تکمیلی وضع کرده‌ام؛ بنابر این که مقصود قوت نفس کامل و تکمیل ناقصان باشد. شیخ عطار می‌گوید: صد هزاران طفل سر ببریده شد/ تا کلیم الله صاحب دیده شد صدهزاران عقل و دین تاراج شد/ تا محمد صاحب معراج شد و آنچه […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۱- گفتۀ شیخ عزیز نسفی در تناسخ

شیخ عزیز نسفی در «کشف الحقائق» که از رساله‌های فارسی بسیار سادۀ روشن منسوب به اوست شرحی مبسوط دربارۀ تناسخ گفته که خلاصه‌اش این است. «اهل تناسخ یک طایفه‌اند از اهل حکمت و مذهب حکما دارند؛ اما در چند مسئله با اهل حکمت خلاف کرده‌اند. اهل تناسخ می‌گویند که نفوس جزوی از عالم علوی بدین عالم سفلی به طلب […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۲ – موارد اختلاف اهل تناسخ با دیگر حکما و فلاسفه

باز در همان رسالۀ «کشف الحقائق» در بیان مسائلی که مابین اهل تناسخ و دیگر اهل حکمت خلاف است چهار مسئلۀ مورد اختلاف را ذکر می‌کند به این قرار: ۱- اهل تناسخ می‌گویند نفس جزوی در عالم علوی پیش از آنکه به عالم سفلی بیاید بالفعل موجود بود؛ و سایر اهل حکمت این سخن را نمی‌گویند. یعنی اهل حکمت […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۳ – عقیدۀ تناسخ در ملل و اقوام قدیم

از حکمای پهلوی خسروانی و طایفۀ مانویۀ ایران پیش از اسلام که بعد از اسلام، وارث حکمت خسروانی‌اش شیخ شهاب‌الدین سهروردی صاحب «حکمة الاشراق» است؛ و یکی از یادگارهای منانیه‌اش «جعد بن درهم» معلّم مروان جعدی، و ابن مقفع را شمرده‌اند[۱] و همچنین از فلاسفه و حکمای قدیم یونان و مصر و بابل و هند و چین، جمعی کثیر […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۴ – اسلام و مذهب تناسخ

در مذهب اسلام نیز بعض اقسام تناسخ مانند «تناسخ ملکوتی» که تجسم اعمال است در صور برزخی و قیامتی و پیش در آن باره بحث کردیم، و تناسخ تمثلی که آن را عن‌قریب تفسیر خواهیم کرد، پذیرفته شده است؛ از این جهت می‌گویند «ما من ملة الا و للتناسخ فیها قدم راسخ» یا «ما من مذهب الا […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: تناسخ تمثلی

اما تناسخ تمثلی آن است که روح به صورتی جسمانی متمثل گردد؛ نظیر این‌که جبرئیل روح‌الامین به صورت «دحیۀ کلبی» بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نازل می‌گشت؛ همچنان‌که به صورت بشر تمام اندام بر حضرت مریم بنت عمران ظاهر و نمودار شده بود «فَاَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا. سورۀ مریم ۱۹» و […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۹۵ – دلیل بطلان تناسخ

یکی از دلایل عمدۀ معروف حکما و متکلمان در ابطال تناسخ این است که بدن عنصری چون استعداد و قابلیت تعلق نفس پیدا کرد، از مبدأ فیاض به او افاضۀ نفس می‌شود؛ و هر بدنی دارای خصوصیات و مقتضیاتی است که نفس جزوی متناسب با همان خواص بدو تعلق می‌گیرد. پس اگر نفس مستنسخ نیز به همین بدن […]

مولوی‌نامه – جلد دوم – فصل چهارم: برهان صدر المتألهین در ابطال تناسخ

ملاصدرا در حکمت متعالیه دلیلی خاص بر ابطال تناسخ دارد که مبتنی بر عقاید و آراء فلسفی خود اوست. خلاصۀ دلیل او این است که نفس تعلق ذاتی به بدن عنصری دارد و مابین آن‌ها ترکیب طبیعی اتحادی است و نفس و بدن هر دو باهم به حرکت جوهری استکمالی از مقام قوه و استعداد به مرتبۀ فعلیت […]