http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 11:53:322021-05-06 18:39:03مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۳ - بَیانِ آن که هنرها و زیرکیها و مال دنیا همچون پرهای طاوس عدو جان است
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:57:412021-05-06 18:21:55مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۶۶ - قِصّهٔ قَوْمِ یونُس عَلَیْهِالسَّلام بَیان و بُرهانِ آن است که تَضَرُّع و زاری دافِع بَلایِ آسمانیست و حَق تَعالی فاعِلِ مُختاراست پَس تَضَرُّع و تَعْظیمْ پیشِ او مُفید باشد و فلاسفه گویند فاعِل به طَبْع است و به عِلَّت نه مُخْتار پَسْ تَضَرّعْ طبْع را نگَردانَد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 11:54:062021-10-27 13:17:44مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۴ - در صِفَتِ آن بیخودان که از شَرِ خود و هُنرِ خود ایمِن شُدهاند که فانیاَند در بَقایِ حَق هَمچون ستارگان که فانیاَند روزْ در آفتاب و فانی را خَوْفِ آفَت و خَطَر نباشد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 11:54:432021-05-06 18:38:48مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۵ - در بَیانِ آنکه ما سِوَی الله هر چیزی آکِل و مَاکول است هَمچون آن مُرغی که قَصْدِ صَیْدِ مَلَخ میکرد و به صیدِ مَلَخ مشغول میبود و غافِل بود از بازِ گرسنه که از پَسِ قَفایِ او قَصْدِ صیدِ او داشت اکنون ای آدمیِ صَیّادِ آکِل از صَیّاد و آکِل خود ایمِن مَباش اگر چه نمیبینیش به نَظَرِ چَشم به نَظَرِ دَلیل و عِبْرَتش میبین تا چَشمْ نیز باز شُدن
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 11:55:162021-05-06 18:38:40مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۶ - صِفَتِ کُشتَنِ خَلیل عَلَیْهالْسَّلام زاغ را که آن اِشارات به قَمْعِ کدام صِفَت بود از صِفاتِ مَذمومهٔ مُهْلِکه در مُرید
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 13:01:442021-05-06 18:21:23مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۶۹ - بَیانِ آن که مَخْلوقی که تو را ازو ظُلْمی رَسَد به حقیقت او هَمچون آلَتیست عارف آن بُوَد که به حَقْ رُجوع کُند نه به آلت و اگر به آلت رُجوع کُند به ظاهر نه از جَهْل کُند بلکه برای مَصْلَحَتی چُنان که اَبایَزید قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ گفت که چندین سال است که من با مَخْلوق سُخَن نگفتهام و از مَخْلوق سُخَن نَشْنیدهام وَلیکن خَلْق چُنین پِنْدارند که با ایشان سُخَن میگویم و ازایشان میشِنَوم زیرا ایشان مُخاطبِ اَکبَر را نمیبینند که ایشان چون صَدایَند او را نِسْبَت به حالِ من اُلتفاتِ مُسْتمِعِ عاقِل به صدا نباشد چُنان که مَثَل است مَعْروف قالَ الْجِدارْ لِلِوَتََدِ لِمَ تَشْقُّنی؟ قالَ الوَتَدُ انْظُر اِلی مَنْ یَدُقِنی
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:29:452021-05-06 18:21:13مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۰ - جواب آمدن که آن کِه نَظَرِ او بر اَسْباب و مَرَض و زَخْمِ تیغ نَیایَد بر کارِ تو عِزْرائیل هم نَیایَد که تو هم سَبَبی اگر چه مَخْفیتَری از آن سَبَبها و بُوَد که بَر آن رَنْجور مَخْفی نباشد که و َهُوَ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْکُم وَ لکِن لا تُبْصِرونَ
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:01:062021-05-06 18:32:58مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۹ - قِصِهٔ مَحْبوس شُدنِ آن آهوبَچه در آخُرِ خَران و طَعنهٔ آن خَران بر آن غَریبْ گاه به جنگ و گاه به تَسْخَر و مُبْتَلی گشتنِ او به کاهِ خُشک که غذایِ او نیست و این صِفَتِ بَندهٔ خاصِ خداست میانِ اَهْلِ دنیا و اَهْلِ هوا و شَهْوت که اَلْاِسْلامُ بَدَا غَریبًا وَ سَیَعُودُ غَریبًا فَطُوبی لِلْغُرَباءِ صَدَقَ رَسولُ الله
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:31:562021-05-06 18:20:54مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۲ - جوابِ آن مُغَفَّل که گفته است که خوش بودی این جهانْ اگر مَرگ نبودی وخوش بودی مُلْکِ دنیا اگر زَوالَش نبودی وَ عَلی هذِهِ الْوَتیرَةِ مِنَ الْفُشارات
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:02:002021-10-27 17:02:11مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۰ - حِکایَتِ مُحمَّدِ خوارزمشاه که شهرِ سَبزوار که همه رافِضی باشند به جنگ بِگْرفت اَمانِ جان خواستند گفت آن گَهْ اَمان دَهَم که ازاین شهر پیشِ من به هَدیه ابوبکر نامی بیارید
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:35:432021-05-06 18:20:37مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۴ - قِصّهٔ اَیاز و حُجْره داشتنِ او جِهَتِ چارُق و پوستین و گُمان آمدن خواجه تاشانَس را کی او را در آن حَجَره دَفینه است به سَبَبِ مُحکمیِ دَر و گِرانیِ قُفل
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:04:212021-05-06 18:32:20مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۲ - تَفْسیرِ اِنّی اَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یاْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عٍجافٌ آن گاوانِ لاغَر را خدا به صِفَتِ شیرانِ گرسنه آفریده بود تا آن هفت گاوِ فَربه را به اِشْتِها میخوردند اگر چه آن خیالاتِ صُوَر گاوان در آیِنهٔ خواب نِمودند تو مَعنی نِگَر
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:36:182021-05-06 18:20:28مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۵ - بَیانِ آن که آنچه بَیان کرده میشود صورتِ قِصّه است وآن که آن صورتیست که دَر خوردِ این صورت گیران است و دَرخوردِ آیِنهٔ تصویرِ ایشان و از قُدّوسیَّتی که حقیقتِ این قِصّه راست نُطْق را ازین تَنْزیل شَرم میآید و از خِجالَت سَر و ریش و قَلَم گُم میکُند وَاَلْعاقِلُ یَکْفیهِ اَلْاِشارَه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:05:082021-05-06 18:32:12مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۳ - بَیانِ آن که کُشتنِ خَلیل عَلَیْهِالسَّلام خُروس را اِشارت به قَمْع و قَهْرِ کُدام صِفَت بود از صِفاتِ مَذْموماتِ مُهْلِکات در باطِنِ مُرید
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:36:522021-05-06 18:20:19مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۶ - حِکْمَتِ نَظَر کردن در چارُق و پوستین که فَلْیَنْظُرِ الاِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:38:252021-05-06 18:17:41مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۸ - در مَعنیِ این که اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ و مَعنیِ این که لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً وَ قَوْلُهُ در هر کِه تو از دیدهٔ بَد مینِگَری از چَنْبَرهٔ وجودِ خَود مینِگَری پایهٔ کَژْ کَژْ اَفْکَنَد سایه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:39:002021-05-06 18:14:06مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۹ - بَیانِ اِتّحادِ عاشق و معشوق از رویِ حقیقت اگر چه مُتِضادَّند از رویِ آنک نیازْ ضِدّ بینیازیست چُنان که آیِنه بیصورت است و ساده است و بیصورتی ضِدِ صورت است وَلکِن میانِ ایشان اِتّحادیست در حقیقت که شَرحِ آن درازست وَالْعاقِلُ یَکْفیهِ الاِشارَه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:39:382021-05-06 18:13:57مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید که خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:40:412022-03-21 10:47:53مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۱ - آمدن آن امیر نمام با سرهنگان نیمشب بگشادن آن حجرهٔ ایاز و پوستین و چارق دیدن آویخته و گمان بردن که آن مکرست و روپوش و خانه را حفره کردن بهر گوشهای که گمان آمد چاه کنان آوردن و دیوارها را سوراخ کردن و چیزی نایافتن و خجل و نومید شدن چنان که بدگمانان و خیالاندیشان در کار انبیا و اولیا که میگفتند که ساحرند و خویشتن ساختهاند و تصدر میجویند بعد از تفحص خجل شوند و سود ندارد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:42:102021-05-06 18:13:38مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۲ - بازگشتن نمامان از حجرهٔ ایاز به سوی شاه توبره تهی و خجل همچون بدگمانان در حق انبیا علیهمالسلام بر وقت ظهور برائت و پاکی ایشان که یوم تبیض وجوه و تسود وجوه و قوله تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:42:492021-05-06 18:13:31مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۳ - حواله کردن پادشاه قبول و توبهٔ نمامان و حجره گشایان و سزا دادن ایشان با ایاز که یعنی این جنایت بر عرض او رفته است
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:11:532021-05-06 18:31:03مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۵۱ - قُصّهٔ آن شخص که دَعویِ پیغامبری میکرد گفتندش چه خوردهیی که گیج شُدهییّ و یاوه میگویی؟ گفت اگر چیزی یافْتَمی که خورْدَمی نه گیج شُدَمی و نه یاوه گفتمی که هر سخنِ نیک که با غیرِ اَهْلَش گویند یاوه گفته باشند اگر چه در آن یاوه گفتن مامورَند
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:43:552021-05-06 18:13:23مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را که اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات که معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد