833
آهوی را کَرد صَیّادی شِکار
اَنْدَر آخُر کَرَدش آن بیزینْهار
…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:01:062021-05-06 18:32:58مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۹ - قِصِهٔ مَحْبوس شُدنِ آن آهوبَچه در آخُرِ خَران و طَعنهٔ آن خَران بر آن غَریبْ گاه به جنگ و گاه به تَسْخَر و مُبْتَلی گشتنِ او به کاهِ خُشک که غذایِ او نیست و این صِفَتِ بَندهٔ خاصِ خداست میانِ اَهْلِ دنیا و اَهْلِ هوا و شَهْوت که اَلْاِسْلامُ بَدَا غَریبًا وَ سَیَعُودُ غَریبًا فَطُوبی لِلْغُرَباءِ صَدَقَ رَسولُ الله
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:31:562021-05-06 18:20:54مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۲ - جوابِ آن مُغَفَّل که گفته است که خوش بودی این جهانْ اگر مَرگ نبودی وخوش بودی مُلْکِ دنیا اگر زَوالَش نبودی وَ عَلی هذِهِ الْوَتیرَةِ مِنَ الْفُشارات
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:02:002021-10-27 17:02:11مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۰ - حِکایَتِ مُحمَّدِ خوارزمشاه که شهرِ سَبزوار که همه رافِضی باشند به جنگ بِگْرفت اَمانِ جان خواستند گفت آن گَهْ اَمان دَهَم که ازاین شهر پیشِ من به هَدیه ابوبکر نامی بیارید
1857
آن اَیاز از زیرکی اَنْگیخته
پوستین و چارُقَش آویخته
1858
…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:35:432021-05-06 18:20:37مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۴ - قِصّهٔ اَیاز و حُجْره داشتنِ او جِهَتِ چارُق و پوستین و گُمان آمدن خواجه تاشانَس را کی او را در آن حَجَره دَفینه است به سَبَبِ مُحکمیِ دَر و گِرانیِ قُفل
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:04:212021-05-06 18:32:20مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۲ - تَفْسیرِ اِنّی اَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یاْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عٍجافٌ آن گاوانِ لاغَر را خدا به صِفَتِ شیرانِ گرسنه آفریده بود تا آن هفت گاوِ فَربه را به اِشْتِها میخوردند اگر چه آن خیالاتِ صُوَر گاوان در آیِنهٔ خواب نِمودند تو مَعنی نِگَر
1892
زانک پیلَم دید هِنْدُستان به خواب
از خَراج ا…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:36:182021-05-06 18:20:28مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۵ - بَیانِ آن که آنچه بَیان کرده میشود صورتِ قِصّه است وآن که آن صورتیست که دَر خوردِ این صورت گیران است و دَرخوردِ آیِنهٔ تصویرِ ایشان و از قُدّوسیَّتی که حقیقتِ این قِصّه راست نُطْق را ازین تَنْزیل شَرم میآید و از خِجالَت سَر و ریش و قَلَم گُم میکُند وَاَلْعاقِلُ یَکْفیهِ اَلْاِشارَه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:05:082021-05-06 18:32:12مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۳ - بَیانِ آن که کُشتنِ خَلیل عَلَیْهِالسَّلام خُروس را اِشارت به قَمْع و قَهْرِ کُدام صِفَت بود از صِفاتِ مَذْموماتِ مُهْلِکات در باطِنِ مُرید
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:36:522021-05-06 18:20:19مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۶ - حِکْمَتِ نَظَر کردن در چارُق و پوستین که فَلْیَنْظُرِ الاِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:38:252021-05-06 18:17:41مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۸ - در مَعنیِ این که اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ و مَعنیِ این که لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً وَ قَوْلُهُ در هر کِه تو از دیدهٔ بَد مینِگَری از چَنْبَرهٔ وجودِ خَود مینِگَری پایهٔ کَژْ کَژْ اَفْکَنَد سایه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:39:002021-05-06 18:14:06مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۹ - بَیانِ اِتّحادِ عاشق و معشوق از رویِ حقیقت اگر چه مُتِضادَّند از رویِ آنک نیازْ ضِدّ بینیازیست چُنان که آیِنه بیصورت است و ساده است و بیصورتی ضِدِ صورت است وَلکِن میانِ ایشان اِتّحادیست در حقیقت که شَرحِ آن درازست وَالْعاقِلُ یَکْفیهِ الاِشارَه
2020
گفت معشوقی به عاشق زِ امْتِحان
در صَبوحی کِی فُلان ابنِ الْف…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:39:382021-05-06 18:13:57مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید که خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:40:412022-03-21 10:47:53مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۱ - آمدن آن امیر نمام با سرهنگان نیمشب بگشادن آن حجرهٔ ایاز و پوستین و چارق دیدن آویخته و گمان بردن که آن مکرست و روپوش و خانه را حفره کردن بهر گوشهای که گمان آمد چاه کنان آوردن و دیوارها را سوراخ کردن و چیزی نایافتن و خجل و نومید شدن چنان که بدگمانان و خیالاندیشان در کار انبیا و اولیا که میگفتند که ساحرند و خویشتن ساختهاند و تصدر میجویند بعد از تفحص خجل شوند و سود ندارد
2080
شاهْ قاصِد گفت هین اَحْوال چیست
که بَغَلْتان …
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:42:102021-05-06 18:13:38مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۲ - بازگشتن نمامان از حجرهٔ ایاز به سوی شاه توبره تهی و خجل همچون بدگمانان در حق انبیا علیهمالسلام بر وقت ظهور برائت و پاکی ایشان که یوم تبیض وجوه و تسود وجوه و قوله تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة
2094
این جِنایَت بر تَن و عِرْضِ وِیْ است
زَخْم بر …
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:42:492021-05-06 18:13:31مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۳ - حواله کردن پادشاه قبول و توبهٔ نمامان و حجره گشایان و سزا دادن ایشان با ایاز که یعنی این جنایت بر عرض او رفته است
1119
آن یکی میگفت من پیغامبرم
از همه پیغامبرانْ فاضِلْ ت…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:11:532021-05-06 18:31:03مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۵۱ - قُصّهٔ آن شخص که دَعویِ پیغامبری میکرد گفتندش چه خوردهیی که گیج شُدهییّ و یاوه میگویی؟ گفت اگر چیزی یافْتَمی که خورْدَمی نه گیج شُدَمی و نه یاوه گفتمی که هر سخنِ نیک که با غیرِ اَهْلَش گویند یاوه گفته باشند اگر چه در آن یاوه گفتن مامورَند
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:43:552021-05-06 18:13:23مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را که اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات که معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:17:412021-05-06 18:30:55مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۲ - سَبَبِ عَداوَتِ عام و بیگانه زیستنِ ایشان به اَوْلیایْ خدا که به حَقَّشان میخوانَند و به آبِ حَیاتِ اَبَدی
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:44:262021-05-06 18:13:15مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۵ - تعجیل فرمودن پادشاه ایاز را که زود این حکم را به فیصل رسان و منتظر مدار و ایام بیننا مگو که الانتظار موت الاحمر و جواب گفتن ایاز شاه را
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:44:222021-05-06 18:30:44مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۳ - دَر بَیانِ آن که مَردِ بَدکار چون مُتِمُکّن شود در بَدکاری و اَثَرِ دولتِ نیکوکاران بِبینَد شیطان شود و مانِع خیر گردد از حَسَد هَمچون شیطان که خَرمَن سوخته همه را خَرمَن سوخته خواهد اَرَاَیْتَ اَلْذی یَنْهی عَبْدًا اِذا صَلّی
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:44:562021-05-06 18:13:07مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۶ - حکایت در تقریر این سخن که چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:45:512021-05-06 18:12:59مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۷ - در بیان کسی که سخنی گوید که حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی که داند که خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
1226
شاه پُرسیدَش که باری وَحْی چیست؟
یا چه حاصل د…
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:46:542021-05-06 18:30:22مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۵ - پُرسیدنِ آن پادشاه از آن مُدَّعیِ نُبوَّت که آن که رَسولِ راسْتین باشد و ثابت شود با او چه باشد که کسی را بَخشَد یا به صُحبَت و خِدمَتِ او چه بَخشِش یابَند غیرِ نَصیحَت که به زبان میگوید؟
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:47:052021-05-06 18:12:51مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۸ - حکایت در بیان توبهٔ نصوح که چنانک شیر از پستان بیرون آید باز در پستان نرود آنک توبه نصوحی کرد هرگز از آن گناه یاد نکند به طریق رغبت بلک هر دم نفرتش افزون باشد و آن نفرت دلیل آن بود که لذت قبول یافت آن شهوت اول بیلذت شد این به جای آن نشست نبرد عشق را جز عشق دیگر چرا یاری نجویی زو نکوتر وانک دلش باز بدان گناه رغبت میکند علامت آنست که لذت قبول نیافته است و لذت قبول به جای آن لذت گناه ننشسته است سنیسره للیسری نشده است لذت و نیسره للعسری باقیست بر وی
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 12:47:572021-05-06 18:30:11مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۶ - داستانِ آن عاشق که با معشوقِ خود بَرمیشِمُرد خِدمَتها و وَفاهایِ خود را و شبهایِ درازِ تَتجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع را و بینَوایی و جِگَر تشنگیِ روزهایِ دراز را و میگفت که من جُزاین خِدمَت نمیدانم اگر خِدمَتِ دیگر هست مرا اِرْشاد کُن که هر چه فرمایی مُنْقادَم اگر در آتش رفتَن است چون خَلیل عَلَیْهِالسَّلام و اگر در دَهانِ نَهَنگِ دریا فُتادن است چون یونُس عَلَیْهالسَّلام و اگر هفتاد بار کُشته شُدن است چون جرجیس عَلَیْهِالسَّلام و اگر از گِریه نابینا شدن است چون شُعَیْب عَلَیْهِالسَّلام و وَفا و جانْ بازیِ اَنْبیا را عَلَیْهِمُالسَّلام شُمار نیست و جواب گفتنِ معشوق او را
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:47:532021-05-06 18:12:44مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۹ - در بیان آنکه دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن که کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:48:522021-05-06 18:12:34مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۰ - نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:50:112021-05-06 18:12:26مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۱ - یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکان شاهزاده از نصوح
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2017-12-11 14:51:012021-05-06 18:12:18مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۲ - باز خواندن شهزاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانۀ کردن او و دفع گفتن
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۱ - دَر بَیانِ وَخامَتِ چَرب و شیرینِ دنیا و مانِع شُدنِ او از طَعامُ اللهِ چنان که فرمود اَلْجوعُ طَعامُ الله یُحْیی بِهِ اَبْدانَ الصّدیقینَ اَیْ فی الْجوع طَعامُ اللهِ وَ قَوْلُهَ اَبیتُ عِنْدَ رَبّی یُطْعِمُنی وَ یَسْقینی وَ قَوْلُهُ یُرْزَقونَ فَرِحینَ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۳۹ - قِصِهٔ مَحْبوس شُدنِ آن آهوبَچه در آخُرِ خَران و طَعنهٔ آن خَران بر آن غَریبْ گاه به جنگ و گاه به تَسْخَر و مُبْتَلی گشتنِ او به کاهِ خُشک که غذایِ او نیست و این صِفَتِ بَندهٔ خاصِ خداست میانِ اَهْلِ دنیا و اَهْلِ هوا و شَهْوت که اَلْاِسْلامُ بَدَا غَریبًا وَ سَیَعُودُ غَریبًا فَطُوبی لِلْغُرَباءِ صَدَقَ رَسولُ الله
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۲ - جوابِ آن مُغَفَّل که گفته است که خوش بودی این جهانْ اگر مَرگ نبودی وخوش بودی مُلْکِ دنیا اگر زَوالَش نبودی وَ عَلی هذِهِ الْوَتیرَةِ مِنَ الْفُشارات
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۰ - حِکایَتِ مُحمَّدِ خوارزمشاه که شهرِ سَبزوار که همه رافِضی باشند به جنگ بِگْرفت اَمانِ جان خواستند گفت آن گَهْ اَمان دَهَم که ازاین شهر پیشِ من به هَدیه ابوبکر نامی بیارید
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۳ - فیما یُرْجی مِنْ رَحْمَةِ اللهِ تَعالی مُعْطی النّعِمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها وَ هُوَ الَّذی یُنَزّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ رُبَّ بُعْدٍ یُورِثُ قُرْبًا وَ رُبَّ مَعْصیَةٍ مَیْمونَةِ وَ رُبَّ سَعادَةٍ تَاْتی مِنْ حَیْثُ یُرجَی النّقَمُ لِیُعْلَمَ اَنَّ اللهَ یُبَدّلُ سَیّاتِهِمْ حَسَناتِ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۱ - بَقیّهٔ قِصهٔ آهو و آخُرِ خَران
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۴ - قِصّهٔ اَیاز و حُجْره داشتنِ او جِهَتِ چارُق و پوستین و گُمان آمدن خواجه تاشانَس را کی او را در آن حَجَره دَفینه است به سَبَبِ مُحکمیِ دَر و گِرانیِ قُفل
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۲ - تَفْسیرِ اِنّی اَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یاْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عٍجافٌ آن گاوانِ لاغَر را خدا به صِفَتِ شیرانِ گرسنه آفریده بود تا آن هفت گاوِ فَربه را به اِشْتِها میخوردند اگر چه آن خیالاتِ صُوَر گاوان در آیِنهٔ خواب نِمودند تو مَعنی نِگَر
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۵ - بَیانِ آن که آنچه بَیان کرده میشود صورتِ قِصّه است وآن که آن صورتیست که دَر خوردِ این صورت گیران است و دَرخوردِ آیِنهٔ تصویرِ ایشان و از قُدّوسیَّتی که حقیقتِ این قِصّه راست نُطْق را ازین تَنْزیل شَرم میآید و از خِجالَت سَر و ریش و قَلَم گُم میکُند وَاَلْعاقِلُ یَکْفیهِ اَلْاِشارَه
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۳ - بَیانِ آن که کُشتنِ خَلیل عَلَیْهِالسَّلام خُروس را اِشارت به قَمْع و قَهْرِ کُدام صِفَت بود از صِفاتِ مَذْموماتِ مُهْلِکات در باطِنِ مُرید
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۶ - حِکْمَتِ نَظَر کردن در چارُق و پوستین که فَلْیَنْظُرِ الاِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۴ - تَفسیرِ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْویم ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلینَ و تَفسیرِ وَ مَنْ نُعَمِرْهُ نُنکّسْهُ فِی الْخَلْقِ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۷ - خَلَقَ الْجانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارِ وَ قَولُهُ تَعالی فی حَقّ اِبْلیس اِنَّهُ کانَ مِنَ الْجِنِ فَفَسَقَ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۵ - تَفسیرِ اَسْفَلَ سافِلینَ اِلَّا الَذینَ آمَنوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ اَجْرٌ غَیْرُمَمْنون
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۸ - در مَعنیِ این که اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ و مَعنیِ این که لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً وَ قَوْلُهُ در هر کِه تو از دیدهٔ بَد مینِگَری از چَنْبَرهٔ وجودِ خَود مینِگَری پایهٔ کَژْ کَژْ اَفْکَنَد سایه
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۶ - مِثالِ عالَمِ هستِ نیستْنِما و عالَمِ نیستِ هستْنِما
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۷۹ - بَیانِ اِتّحادِ عاشق و معشوق از رویِ حقیقت اگر چه مُتِضادَّند از رویِ آنک نیازْ ضِدّ بینیازیست چُنان که آیِنه بیصورت است و ساده است و بیصورتی ضِدِ صورت است وَلکِن میانِ ایشان اِتّحادیست در حقیقت که شَرحِ آن درازست وَالْعاقِلُ یَکْفیهِ الاِشارَه
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۷ - در تَفسیرِ قولِ مُصْطَفی عَلَیْهِالسَّلام لا بُدَّ مِنْ قَرینٍ یُدْفَنُ مَعَکَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَیّتٌ اِن کانَ کَریماً اَکْرَمَکَ وَ اِنْ کانَ لَیّمًا اَسْلَمَکَ وَ ذلِکَ الْقَرینٌ عَمَلٌکَ فَاَصْلِحْهُ مَا اسْتَطَعْتَ صَدَقَ رَسولُالله
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید که خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۸ - تَفسیرِ وَ هُوَ مَعَکُمْ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۱ - آمدن آن امیر نمام با سرهنگان نیمشب بگشادن آن حجرهٔ ایاز و پوستین و چارق دیدن آویخته و گمان بردن که آن مکرست و روپوش و خانه را حفره کردن بهر گوشهای که گمان آمد چاه کنان آوردن و دیوارها را سوراخ کردن و چیزی نایافتن و خجل و نومید شدن چنان که بدگمانان و خیالاندیشان در کار انبیا و اولیا که میگفتند که ساحرند و خویشتن ساختهاند و تصدر میجویند بعد از تفحص خجل شوند و سود ندارد
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۴۹ - دَر تَفسیرِ قَوْلِ مُصْطَفی عَلَیْهُالسَّلام مَن جَعَلَ الْهُمْومَ هَمًّا واحِدًا کَفاهُ اللهُ سائِرَ هُمُومِهِ وَ مَنْ تَفَرَّقَتْ بِهِ الْهُمُومُ لا یُبالِی اللهُ فی اَیٌ وادٍ اَهْلَکَهُ
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۲ - بازگشتن نمامان از حجرهٔ ایاز به سوی شاه توبره تهی و خجل همچون بدگمانان در حق انبیا علیهمالسلام بر وقت ظهور برائت و پاکی ایشان که یوم تبیض وجوه و تسود وجوه و قوله تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۰ - دَر مَعنیِ این بیت گَر راهْ رَوی راه بَرَت بُگْشایَند وَرْ نیست شَوی به هستیاَت بِگْرایَند
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۳ - حواله کردن پادشاه قبول و توبهٔ نمامان و حجره گشایان و سزا دادن ایشان با ایاز که یعنی این جنایت بر عرض او رفته است
مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۵۱ - قُصّهٔ آن شخص که دَعویِ پیغامبری میکرد گفتندش چه خوردهیی که گیج شُدهییّ و یاوه میگویی؟ گفت اگر چیزی یافْتَمی که خورْدَمی نه گیج شُدَمی و نه یاوه گفتمی که هر سخنِ نیک که با غیرِ اَهْلَش گویند یاوه گفته باشند اگر چه در آن یاوه گفتن مامورَند
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را که اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات که معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۲ - سَبَبِ عَداوَتِ عام و بیگانه زیستنِ ایشان به اَوْلیایْ خدا که به حَقَّشان میخوانَند و به آبِ حَیاتِ اَبَدی
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۵ - تعجیل فرمودن پادشاه ایاز را که زود این حکم را به فیصل رسان و منتظر مدار و ایام بیننا مگو که الانتظار موت الاحمر و جواب گفتن ایاز شاه را
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۳ - دَر بَیانِ آن که مَردِ بَدکار چون مُتِمُکّن شود در بَدکاری و اَثَرِ دولتِ نیکوکاران بِبینَد شیطان شود و مانِع خیر گردد از حَسَد هَمچون شیطان که خَرمَن سوخته همه را خَرمَن سوخته خواهد اَرَاَیْتَ اَلْذی یَنْهی عَبْدًا اِذا صَلّی
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۶ - حکایت در تقریر این سخن که چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۴ - مُناجات
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۷ - در بیان کسی که سخنی گوید که حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی که داند که خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۵ - پُرسیدنِ آن پادشاه از آن مُدَّعیِ نُبوَّت که آن که رَسولِ راسْتین باشد و ثابت شود با او چه باشد که کسی را بَخشَد یا به صُحبَت و خِدمَتِ او چه بَخشِش یابَند غیرِ نَصیحَت که به زبان میگوید؟
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۸ - حکایت در بیان توبهٔ نصوح که چنانک شیر از پستان بیرون آید باز در پستان نرود آنک توبه نصوحی کرد هرگز از آن گناه یاد نکند به طریق رغبت بلک هر دم نفرتش افزون باشد و آن نفرت دلیل آن بود که لذت قبول یافت آن شهوت اول بیلذت شد این به جای آن نشست نبرد عشق را جز عشق دیگر چرا یاری نجویی زو نکوتر وانک دلش باز بدان گناه رغبت میکند علامت آنست که لذت قبول نیافته است و لذت قبول به جای آن لذت گناه ننشسته است سنیسره للیسری نشده است لذت و نیسره للعسری باقیست بر وی
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۵۶ - داستانِ آن عاشق که با معشوقِ خود بَرمیشِمُرد خِدمَتها و وَفاهایِ خود را و شبهایِ درازِ تَتجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع را و بینَوایی و جِگَر تشنگیِ روزهایِ دراز را و میگفت که من جُزاین خِدمَت نمیدانم اگر خِدمَتِ دیگر هست مرا اِرْشاد کُن که هر چه فرمایی مُنْقادَم اگر در آتش رفتَن است چون خَلیل عَلَیْهِالسَّلام و اگر در دَهانِ نَهَنگِ دریا فُتادن است چون یونُس عَلَیْهالسَّلام و اگر هفتاد بار کُشته شُدن است چون جرجیس عَلَیْهِالسَّلام و اگر از گِریه نابینا شدن است چون شُعَیْب عَلَیْهِالسَّلام و وَفا و جانْ بازیِ اَنْبیا را عَلَیْهِمُالسَّلام شُمار نیست و جواب گفتنِ معشوق او را
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۸۹ - در بیان آنکه دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن که کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۰ - نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۱ - یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکان شاهزاده از نصوح
مثنوی مولانا - دفتر پنجم - بخش ۹۲ - باز خواندن شهزاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانۀ کردن او و دفع گفتن