نوشتهها
مثنوی مولانا - دفتر اول - بخش ۱۱۸ - مُراعات کردنِ زَنْ شوهر را و اِسْتِغْفار کردن از گفتۀ خویش
3 دیدگاه ها
/
2404
زن چو دید او را که تُند و توسَن است
گ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۱۹ - در بَیانِ این خَبَر که اِنَّهُنَّ یَغْلِبْنَ الْعاقِلَ وَ یَغْلِبُهُنَّ الْجاهِلُ
2443
گفت پیغامبر که زَن بر عاقِلان
غالِب آید سخت و بر صاحِبْدِلان
…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۰ - تَسلیم کردنِ مَردْ خود را به آنچه اِلْتماسِ زن بود از طَلَبِ مَعیشت و آن اعتراضِ زن را اِشارَتِ حَق دانستن به نَزدِ عقلِ هر دانندهیی هست که با گَردَنده، گَردانندهیی هست
2448
مَرد زان گَفتن پَشیمان شُد چُنان
کَزْ …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۱ - در بَیانِ آن که موسی و فرعون هر دو مُسَخَّرِ مَشیَّتاَند، چُنان که زَهر و پازَهر و ظُلُمات و نور؛ و مُناجات کردنِ فرعون به خَلْوَت تا ناموس نَشْکَند
2457
موسی و فرعونْ مَعنی را رَهی
ظاهر آن ر…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۲ - سَبَبِ حِرمانِ اَشْقیا از دو جهان که خَسِرَ الدُّنیا وَالآخِرَةَ
2493
چون حَکیمَک اعتقادی کرده است
کآسْمان بَیْض…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۳ - حَقیر و بیخَصْم دیدنِ دیدههایِ حِسْ صالِح و ناقۀ صالِح عَلَیْهِالسَّلام را، چون خواهد که حَق لشکری را هَلاک کُند در نَظَرِ ایشان حَقیر نِمایَد خَصْمان را و اندک، اگرچه غالِب باشد آن خَصْم وَ یُقَلِّلُکُمْ فی اَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ اَمْرًا کانَ مَفْعولاً
2520
ناقۀ صالِح به صورتْ بُد شُتُر
پِیْ بُری…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۴ - در معنی آن که مَرَجَ الْبَحْرِیْنِ یَلْتَقیانِ بَیْنَهُما بَرزَخٌ لایَبْغیانِ
2582
اَهلِ نار و خُلْد را بین همدُکان
در میا…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۵ - در مَعنیِ آن که آنچه وَلی کُند، مُرید را نَشایَد گُستاخی کردن و همانْ فِعْل کردن، که حَلْوا طَبیب را زیان ندارد، امّا بیماران را زیان دارد و سَرما و برفْ انگور را زیان ندارد، امّا غوره را زیان دارد که در راه است، که لِیَغْفِرَلَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ
2615
گَر وَلی زَهری خورَد، نوشی شود
وَرْ خورَد طال…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۶ - مَخْلَصِ ماجَرای عَرَب و جُفتِ او
2628
ماجَرایِ مَرد و زن را مَخْلَصی
باز میجویَد دَرونِ مُخْلَصی
…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۷ - دلْ نَهادنِ عَرَب بر اِلْتِماسِ دِلْبَر خویش و سوگند خوردن که دَرین تَسلیمْ مرا حیلَتی و اِمْتِحانی نیست
2655
مَرد گفت اکنون گذشتم از خِلاف
حُکْم دار…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۸ - تَعیین کردنِ زنْ طَریقِ طَلَبِ روزیِ کَدْخدایِ خود را و قَبول کردنِ او
2696
گفت زن یک آفتابی تافتهست
عالَمی زو روشنایی یافتهست
26…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۹ - هَدیه بُردنِ عَرب سَبویِ آبِ باران از میانِ بادیه سویِ بغداد به امیرُالمؤمِنین بَر پِنْداشت آن که آنجا هم قَحْطِ آب است
2715
گفت زن صِدقْ آن بُوَد کَزْ بودِ خویش
پاکْ بَ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۰ - در نَمَد دوختنِ زَن عَرَب سَبوی آبِ باران را و مُهْر نَهادن بر وِیْ از غایَتِ اِعْتِقادِ عَرَب
2732
مَرد گفت آری، سَبو را سَر بِبَند
هین که ای…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۱ - در بَیانِ آن که چُنان که گدا عاشقِ کَرَم است و عاشِق کَریم، کَرَمِ کَریم هم عاشقِ گداست. اگر گدا را صَبر بیش بُوَد، کَریم بر دَرِ او آید و اگر کَریم را صَبر بیش بُوَد، گدا بر دَرِ او آید، اما صَبرِ گدا کَمالِ گداست و صَبرِ کَریمْ نُقْصانِ اوست
2756
بانگ میآمد که ای طالب بیا
جودْ مُحْتا…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۲ - فَرقْ میانِ آن کِه دَرویش است به خدا و تشنۀ خدا و میانِ آن کِه دَرویش است از خدا و تشنۀ غیر است
2764
نَقْشِ درویش است او، نه اَهلِ …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۳ - پیش آمدنِ نَقیبان و دَربانانِ خَلیفه از بَهرِ اِکْرامِ اَعْرابی و پَذیرفتنْ هَدیهٔ او را
2786
آن عَرابی از بیابانِ بَعید
بر دَرِ دارُالْخِلافه چون …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۴ - در بیانِ آن که عاشقِ دنیا بر مِثالِ عاشقِ دیواریست که بَر و تابِ آفتاب زَنَد و جَهْد و جِهاد نکرد تا فَهْم کُند که آن تاب و رونَق از دیوار نیست از قُرصِ آفتاب است در آسْمانِ چهارم، لاجَرَم کُلّی دلْ بر دیوار نَهاد، چون پَرتوِ آفتاب به آفتاب پیوست، او مَحْروم مانْد اَبَدا وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ
2814
عاشقانِ کُلّ، نه عُشّاقِ جُزو
مانْد از کُل…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۵- مَثَلِ عَرَب اِذا زَنَیْتَ فَازْنِ بِالحُرَّةِ وَ اِذا سَرَقْتَ فَاسْرِقِ الدُّرَّةَ
2818
فَازْنِ بِالْحُرَّه پِیِ این شُد مَثَل
فَاس…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۶- سِپُردنِ عَرَب هَدیه را، یعنی سَبو را، به غُلامانِ خلیفه
2828
آن سَبویِ آب را در پیش داشت
تُخمِ خِدمَت را در آن حَضرتْ بِ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۷ - حِکایَتِ ماجَرایِ نَحوی و کَشتیبان
2848
آن یکی نَحوی به کَشتی دَر نِشَست
رو به کَش…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۸ - قَبول کردنِ خلیفه هَدیه را و عَطا فرمودن با کَمالِ بینیازی از آن هدیه و از آن سَبو
2866
چون خلیفه دید و اَحْوالَش شَنید
آن سَبو را …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۹ - در صِفَتِ پیر و مُطاوَعَتِ وِیْ
2947
ای ضیاءُ الْحَقْ حُسامُ الدّین بِگیر
یک …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۰ - وَصیَّت کردنِ رسولْ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ، عَلی را کَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ که چون هر کسی به نوعِ طاعَتی تَقَرُّب جویَد به حَق، تو تَقَرُّب جویْ به صُحبَتِ عاقل و بَندهٔ خاص، تا ازیشان همه پیشقَدَمتَر باشی
2972
گفت پیغامبر علی را کِی علی
شیرِ حَقّی…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۱ - کَبودی زدنِ قزوینی بر شانهگاهْ صورتِ شیر و پَشیمان شُدنِ او به سَبَبِ زَخمِ سوزن
2994
این حِکایَت بِشْنو از صاحِبْ بَیان
در طَریق و عاد…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۲ - رَفتن گُرگ و روباه در خِدمَتِ شیر به شکار
3026
شیر و گُرگ و روبَهی بَهرِ شکار
رفته بودند …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۳ - اِمْتِحان کردنِ شیرْ گرگ را و گفتن که پیش آی ای گُرگ بَخْش کُن صَیْدها را میانِ ما
3055
گفت شیر ای گُرگ این را بَخشْ کُن
مَعْدِلَت را ن…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۴ - قِصّۀ آن کِه دَرِ یاری بِکوفت، از درون گفت کیست؟ آن گفت مَنَم، گفت چون تو تویی، دَر نمیگُشایَم، هیچ کَس را از یاران نمیشِناسَم که او من باشد، بُرو.
3069
آن یکی آمد دَرِ یاری بِزَد
گفت یارش کیستی ای مُعْتَمَد…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۵ - اَدب کردنِ شیرْ گُرگ را که در قِسْمَتْ بیاَدَبی کرده بود
3115
گُرگ را بَر کَنْد سَر آن سَرفَراز
تا نَم…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۶ - تَهدید کَردن نوح عَلَیْهالسَّلام مَر قوم را که با من مَپیچید، که من روپوشَم، با خدایْ میپیچید در میانِ این به حقیقت ای مَخْذولان
3137
گفت نوح ای سَرکَشان منْ من نی اَم
من زِ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۷ - نِشاندنِ پادشاه صوفیانِ عارف را پیشِ رویِ خویش تا چَشمَشان بِدیشانْ روشن شود
3163
پادشاهان را چُنان عادت بُوَد
این شَنید…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۸ - آمدنِ مِهْمان پیشِ یوسُف عَلَیْهِالسَّلام و تَقاضا کردنِ یوسُف عَلَیْهِالسَّلام ازو تُحْفه و اَرْمَغان
3170
آمد از آفاقْ یارِ مِهْربان
یوسُفِ صِدّیق را شُد میهمان
3…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۹ - گُفتنِ مِهْمانِ یُوسف عَلَیْهِالسَّلام که آیِنهیی آوَرْدَمَت که تا هر باری که در وِیْ نِگَری، رویِ خوبِ خویش را بِینی، مرا یاد کُنی
3205
گفت یوسُف هین بیاوَر اَرْمَغان
او زِ شَرمِ این تَقاضا زد فَغا…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۰ - مُرتَد شُدنِ کاتِبِ وَحیْ به سَبَبِ آن که پَرتو وَحی بَرو زد، آن آیَت را پیش از پیغامبر صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ بِخوانْد، گفت پس من هم مَحلِّ وَحیاَم
3241
پیشْ از عُثمانْ یکی نَسّاخ بود
کو به نَسْخِ و…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۱ - دُعا کردنِ بَلْعَمِ باعور که موسی و قومَش را ازین شهر که حِصار دادهاند، بیمُراد باز گردان، و مُستَجاب شُدنِ دُعایِ او
3311
بَلْعَمِ باعور را خَلْقِ جهان
سُغْبه شُد، …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۲ - اِعْتِماد کردنِ هاروت و ماروت بر عِصْمَتِ خویش و آمیزیِ اَهلِ دنیا خواستن، و در فِتنه اُفتادن
3334
هَمچو هاروت و چو ماروتِ شَهیر
از بَطَر …
مثنوی مولانا - دفتر اوِّل - بخش ۱۵۳ - باقیِ قِصّهٔ هاروت و ماروت و نَکال و عُقوبَتِ ایشان هم در دنیا به چاهِ بابِل
3358
چون گناه و فِسْقِ خَلْقانِ جهان
میشُدی بر هر…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۴ - به عیادت رَفتنِ کَر بَرِ هَمسایهٔ رَنجورِ خویش
3374
آن کَری را گفت اَفْزون مایهیی
که تو …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۵ - اوَّل کسی که در مُقابلهٔ نَصْ قیاس آوَرد، اِبلیس بود
3410
اوَّل آن کَسْ کین قیاسَکها نِمود
پیشِ اَنْوارِ …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۶ - در بَیانِ آن که حالِ خود و مَستیِّ خودْ پنهان باید داشت از جاهِلان
3440
بِشْنو اَلْفاظِ حَکیمِ پَردهیی
سَر هم…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۷ - قِصّهٔ مِری کردنِ رومیان و چینیان در عِلْمِ نقّاشی و صورَتگَری
3481
چینیان گفتند ما نَقّاشتَر
رومیان گفتند ما را کَرّ و فَر
3…